فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

ماری آنتوانت (Marie Antoinette) **

از روزی که صوفیا کاپولا اولین فیلمش را در چندماهگی بازی کرد-پدرخانده یک- تا روزی که آخرین فیلمش را بازی کرد –پدرخانده سه- معلوم بود که توی بازیگری به جایی نمی‌رسد. این بود که سرش را انداخت پایین و معقول رفت به سراغ کشف دیگر توانایی‌هایش. کاش همه این کار را بلد بودند. تا کنون سه فیلم ساخته که این آخری ماری آنتوانت است. در مقام فیلم‌نامه نویس و کارگردان.

فیلم روایت  زندگی ماری آنتوانت است. از روزی که روانه قصر لویی پانزدهم می‌شود که با پسر وی یعنی لویی شانزدهم ازدواج کند تا روزی که از قصر به اتفاق شاه یعنی همسرش در پی وقایع انقلاب خارج می‌شود. فیلم‌نامه زندگی ماری آنتوانت به شکلی که صوفیا دوست دارد جلو می‌رود نه آنگونه که مورخان نوشته اند. عیاشی ها و شب زنده داری‌های آخرین شهبانوی فرانسه کمرنگ تر از آن‌است که در تاریخ آمده است. مخالفت آنتوانت با انقلابیون جز در یکی دو مورد هم دیده نمی‌شود. طوری که نمی‌تواند توجیه‌گر اعدام وی در انقلاب کبیر فرانسه باشد. کما این‌که در فیلم هم  از گیوتین خبری نیست. یعنی صوفیا نمی‌خواهد مرگ قهرمان فیلمش را تصویر کند.

کارگردان در نهایت ِتوان در اداره صحنه ها موفق است. یکی از مواردی  که آزارش داده عدم شرکت آلن دلون در نقش لویی پانزدهم بوده که آنهم از لج‌بازی ویژه فرانسوی ها در مخالفت با خارجی ها ناشی می‌شود. چرا که آلن دلون در ملاقات با وی گفته که آمریکایی ها نباید در مورد فرانسوی ها فیلم بسازند. با یک چنین روحیه‌ای در نزد فرانسویان، می‌توان احتمال داد که اگر ماری آنتوانت خارجی نبود اعدام نمی‌شد. شانس آوردیم که هیتلر فرانسوی نبود.

فیلم کمی کشدار است. براحتی میتوانست صد دقیقه باشد. با این مدت زمان باید بسیار بیش از آنچه که گفت، گفته میشد.  پلان های فیلم هم عینا بیان‌گر تابلوهای نقاشی مربوط به آن دوران است. طیف رنگ‌های زرد و نارنجی و آبی رویال در فیلم بسیار دیدنی است.

بارزترین نقطه فیلم طراحی لباس فوق‌العاده آن است که کاندیدای اسکار 2007 هم هست. من فیلم های رقیب را ندیده‌ام. میلنا کانونرو طراح لباس  فیلم می‌تواند عمو اسکار را به خانه ببرد. چند روز دیگر باید منتظر باشیم. کما این‌که میتوان منتظر فیلم‌های بهتر خانم صوفیا کاپولا هم بود. 

ملودی های آوریل (Peices of April) ****

ملودی های آوریل

هر چیزی در سینما می‌تواند شمار ابه دیدن فیلمی ترغیب کند. کارگردان، فیلم‌نامه، داستان، هنرپیشه، موسیقی،....بسه دیگه.

ملودی‌های آوریل، نامی که خودم برایش انتخاب کرده‌ام، را به خاطر تحسین یکی اززیبایی‌های طبیعت یعنی کتی هولمز و هم چنین داشتن زیر نویس فارسی –هرچند دومی خیلی هم لازم نبود- را دیدم. ولی فیلمی است که حالا حالاها باید ببینم.

فیلم در ژانر خانوادگی‌است. با داشتن لحنی طنزآلود و تلخ که شاید با توجه به روحیات بینندگان اگر توصیه‌ای به بینندگانش نشده باشد از سی دی رام بیرون می‌آید. به ویژه با کلوزآپ‌های پی در پی و کوبنده ابتدای فیلم.

من معمولن فیلم خانوادگی نمیبینم. ملودی‌های آوریل به درون پیچیده‌ترین لایه‌های زندگی سه زن می‌رود. نوه (کتی هولمز)، مادر (پاترشیا کلارکسون) و مادربزرگ (آلیس دورموند). هر یک ادامه دیگری. سه زن به دنبال یافتن خاطره شیرینی از یکدیگر و هر کدام به نوعی. تمامی بازی‌های فیلم کاملن حرفه‌ای عمل کرده‌اند که بسیاری را باید مدیون کارگردان و سناریست فیلم یعنی آقای پیتر هج باشیم.

 

کازینو رویال(Casino Royal) **

 

آخرین فیلم از نوع جیمزباندی. دوستداران مامور007 را راضی می‌کند. هرچند دانیل کریگ نه تنها جذابیت‌ها و زیبایی‌های اسلاف خود را ندارد بلکه در مواردی زشت هم هست. جیمزباند مارتین کمپل کتک می‌خورد، به حال مرگ می‌افتد،  شکست می‌خورد و در مواردی دلت هم  برایش می‌سوزد و فقط به یمن اینکه مامور 007 است می‌توان نشست و پیروزی‌های آینده‌اش را دید.

برخلاف نسخه‌های قبلی، در این فیلم کمتر از وسایل ویژه استفاده میشود. بسیاری از گیر و گرفتاری ها با موبایل(آنهم از نوع سونی اریکسون) قابل حل است و اتومبیل چهارصدهزار دلاری که می‌تواند حتا بخش مراقبت‌های ویژه یک بیمارستان باشد.

 و ........زن.

فیگورهای دانیل کریگ در  راه‌رفتن، نشستن و برخاستن .. وی را کاملن از گذشتگان خود ممتاز می‌کند. این باند حالا حالاها بازی خاهد کرد.

جودی دنچ روز به روز بیشتر در نقش رییس جا می‌افتد.

جرائم خلاف‌کاران فیلم هم عمدتن مرتبط با تروریسم است. چیزی که هالیوود مدتهاست که به آن می‌پردازد.

گوشواره

 اینکهما چرا با این فیلم شروع کردیم. خوب معلومه دیگه. به خاطر شرکت ترانه مهدی بهشت در این فیلم. پارتی بازی کردیم. همین اول بسم الله. البته فیلم در ژانر کودکان است و قرار بود که در جشنواره فیلم کودکان اصفهان در همدان به نمایش گذاشته شود. ولی به علت همزمانی ماه رمضان با جشنواره کودکان این جشنواره تشکیل نشد و به ناچار فیلم در جشنواره فجر به نمایش در آمد و طبیعتن مخاطبان خودش را از دست داد.

مدت:                   85 دقیقه، رنگی

کارگردان:                  وحید موسائیان

تهیه کننده:               روح الله برادری

بازیگران:                   کبر عبدی - مسعود رایگان - رویا تیموریان- پریسا پورقاسمی یزدی - ترانه مهدی‌بهشت - آندیا شهبازیان

نویسنده:                  هوشنگ مرادی کرمانی

مدیر فیلمبرداری:      شهریار اسدی

تدوین کننده:             حسن ایوبی

سازنده موسیقی:    فریدون شهبازیان

چهره پرداز:               سعید ملکان

صدابردار:                  محمد شاهوردی

صداگزار:                   محسن روشن

طراح صحنه و لباس:   ژیلا مهرجویی

جلوه های ویژه:        داوود رسولیان

استودیو صدا:           روشن

لابراتور:                    خدمات صنایع فیلم ایران

خلاصه داستان:        مهین، دختری فقیر، گران‌ترین هدیه ی تولد را برای دوستش مهتاب می‌خرد اما با واقعیت‌هایی روبرو می‌شود . . .