فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

سرزمین گمشده (The Lost Land)

سرزمین گمشده - The Lost Land

 مستند سرزمین گمشده ساخته وحید موسائیان، فیلمی است که در جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۶ جایزه اول را از آن خود کرد. موسائیان در این فیلم دفتر تاریخ را ورق زده است. پایان جنگ جهانی دوم و هنگام ترک ایران به وسیله ی نیروهای متفقین. فیلم زمانی را به تصویر می‌کشد که سربازان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به هنگام ترک ایران، در آذربایجان احساس خستگی کردند و برآن شدند که مدتی در آن دیار به استراحت بپردازند. دولتی هم تاسیس شد به ریاست جعفر پیشه‌وری و اعلام خودمختاری کرد و ......... حمله نیروهای دولتی، وقایع ۲۱آذر سال ۱۳۲۴ را موجب شد و کسانی که به نوعی خود را در معرض خطر دیدند تصمیم به مهاجرت به شوروی گرفتند. چه سربازان، چه اعضای فرقه دموکرات آذربایجان و چه کسانی که به قول اتابک فتح الله زاده که خود نیز به گونه ای در بعد از انقلاب سرنوشتی چون بازیگران این فیلم دارد و نویسنده کتاب افشاگرانه "خانه دایی یوسف"، مانند رجب به دنبال خر خودشان ازمرز گذشتند. این عده که حدود سی هزار نفر بودند در طی سه روز که مرز گشوده بود از کشور خارج شدند. اینان هرگز به میهن باز نگشتند. چرا که یا به اراده خود در آن‌جا ماندند و یا اگر تصمیم به بازگشت گرفتند  به وسیله ی دولت شوروی به جرم ورود غیرمجاز، به سیبری هدایت شدند. کسانی چون، اسد مستوفی، حاجی کاتب، کریم زینالی و سیدرضی غریبی آذر.

موسائیان در فیلم‌نامه‌ای از خودش گوشه‌ای از مصائب این عده را به تصویر کشیده است. کسانی را که در تصویر می‌بینید پیدا کرد و با آن‌ها به گفتگو نشست. فیلم به سبک زیبایی که قبلا هم به گونه‌ای، نظیرش را در "جمعه سیاه" امیرنادری دیده‌ایم، ساخته شده است. فیلم ساز در دیالوگ‌های فیلم به شکل استادانه‌ای در کنار ایستاده و گویی خود نیز تماشاگری است که پایان داستان را نمی داند. در نماهای بسیاری چنین به نظر می‌رسد که بازیگران با یکدیگر به بحث پرداخته اند. بحثی گاه در تایید گفتار پرسوناژ قبلی و گاه در دفاع از آن چه که برای ثبت و داوری تاریخ بیان می‌کنند. که این دومی بیشتر به گفتار امیرعلی لاهرودی مسئول فعلی فرقه دمکرات آذربایجان برمی‌گردد که به آرامی و شمرده از روی متن از قبل آماده کرده ای می‌خواند و تقریبن تمامی گفتار دیگران را انکار می‌کند.

فیلم در نماهای آغازین و در هنگام معرفی بازیگران تاریخی‌اش، ضرب‌آهنگ تندتر و دلنشین‌تری دارد و چنین به نظر می‌رسد که قرار است دریچه‌ای بر باغی به قول اخوان ثالث، بسیار درخت در برابرت گشوده شود که نمی‌شود. هرچه جلوتر می‌رویم واقعیت را سیاه‌تر و تیره‌تر می‌بینیم. دیالوگ‌های پایانی فیلم به ویژه آن‌جا که دکتر غریبی آذر و بابک امیر خسروی گوشه‌های واقعه را می‌شکافند طولانی تراست و ناگزیر.

تنهایی مردانی که سرزمین خود را گم کرده‌اند غم انگیز است. به ویژه تنهایی آرام بابائیان که سالهاست دچار سکته مغزی هم شده و در سکوت کامل ساعتها بی حرکت به نقطه‌ای خیره می‌شود و همسر روس‌اش می‌گوید:

"دلم برایش می‌سوزد. نمی‌دانم در درونش چه می‌گذرد. همیشه نوید رفتن به ایران و شهرش را می‌داد. ولی اکنون که می‌توانیم برویم، نه این‌که فقیر باشیم ولی برای رفتن به ایران پول نداریم."

فیلم‌برداری شهریار اسدی در جاییکه نیاز به کمی آرامش روحی داریم به یاریمان می‌آید و چشم نواز است. فریدون شهبازیان با انتخاب درست و به جای موسیقی مللی چون قرقیزستان، روس، آذربایجان.... و چند قطعه‌ای که خود بر فیلم نوشته، گوشه‌ای از بار دشوار کار را بردوش دارد.

سرزمین گمشده، در میان مستندهای ماندگار تاریخ سینمای اندیشمند ایران جای‌گاه بالایی را به خود اختصاص داده است.

از وحید موسائیان باز هم خواهیم نوشت. وقتی  مستند دیگری که اینروزها در حال ساخت آن است را ببینیم. مستندی در باره موسیقی محلی جنوب ایران.

***

برای کسانی که فیلم را ندیده اند بازیگران را معرفی می کنم. تصویر پیوست از بالا به پایین:

۱– دکتر جهانشاهلو افشار، معاون نخست وزیر در دولت فرقه دموکرات.

۲– اسد مستوفی، سرباز فرقه دموکرات و زندانی سیبری، یک سال پس از مهاجرت.

۳– حاجی کاتب، سرباز فرقه دموکرات و زندانی سیبری، یک سال پس از مهاجرت.

۴– عبدالعلی یوسفی عضو سابق فرقه دموکرات.

۵– کریم زینالی، سرباز فرقه دموکرات و زندانی سیبری، یک سال پس از مهاجرت

۶– آرام بابائیان، عضو سابق فرقه دموکرات.

۷– امیرعلی لاهرودی عضو فرقه دموکرات و مسئول فعلی فرقه.

۸– دکتر سیدرضی غریبی آذر، افسر فرقه و محکوم به ۱۰سال زندان در سیبری.

یادداشتی کوتاه بر پنج فیلم

این بار می خوام خیلی خلاصه دربارۀ پنج تا فیلمی که این هفته دیدم بنویسم:

Heartbreak Kid (2007)
یک فیلم کمدی نه چندان خانوادگی با بازی بن استیلر (Meet the Parents) و به کارگردانی بابی و پیتر فارلی. داستان فیلم دربارۀ پسریه که برای ماه عسل همسرش رو می بره سواحل مکزیک و اونجا عاشق یه دختر دیگه می شه! فیلم لحظات طنز زیادی داره و در کل سرگرم کننده است؛ خصوصاً اینکه فیلمبرداری بخش اعظم فیلم در مکزیک انجام شده و تصاویر بسیار زیبایی داره.

Mona Lisa Smile (2003)
داستان فیلم دربارۀ معلم جوانیه (جولیا رابرتز) که برای تدریس تاریخ هنر وارد یک مدرسۀ مذهبی افراطی می شه و ناچاره با مشکلات مختلف محیط کار کنار بیاد. کریستین دانست و جولیا استایلز در این فیلم بازی می کنن و با اثر خوش ساختی روبرو هستیم. کارگردانی بر عهدۀ Mike Newell هست که تونسته از یه فیلمنامۀ متوسط فیلمی نسبتاً قابل قبول ارائه کنه.

Witness for Prosecution (1942)
وقتی بیلی وایلدر بر اساس داستانی از آگاتا کریستی فیلمی بسازه و مارلین دیتریش نقش اول رو بازی کنه، مطمئناً اثر قابل توجهی خواهد بود. یک داستان جنایی بسیار هوشمندانه که در ۳۰ ثانیۀ پایانی فیلم متوجه اصل قضیه می شیم و همونجور مبهوت روی صندلی خشکمون می زنه تا تیتراژ پایانی از جلوی چشمان حیرت زده مون عبور کنه!

Cherry Crush (2007)
یه فیلم متوسط دربارۀ روابط عاطفی یک عکاس با دختر جوانی که از او بعنوان مدل استفاده می کنه. Niki Reed نقش مدل رو بازی می کنه و نیکولاس دیبلا فیلم رو کارگردانی کرده. با جنایی شدن داستان از اواسط فیلم به بعد کمی به گیرایی داستان اضافه می شه اما عدم توانایی کارگردان در اجرای درست صحنه ها و بکار بردن میزانسن های ناهمگون فیلم رو به یک اثر متوسط تنزل داده.

Charles Wilson's War (2007)
فیلمی از مایک نیکولز با بازی تام هنکس، جولیا رابرتز و فیلیپ سیمور هافمن دربارۀ چارلز ویلسون که نقش مهمی در پایان گرفتن حملات شوروی به شمال افغانستان داشت. در ابتدا فکر می کنیم با یکی از اون بیوگرافی های طولانی و خسته کننده مواجه هستیم اما واقعاً اینطور نیست و فیلم جاذبه های زیادی داره. زمان فیلم چیزی در حدود یک ساعت و چهل دقیقه است و تنها به بخشی از زندگی چارلز ویلسون می پردازه. تام هنکس مثل همیشه بازی خیلی خوبی ارائه داده و جولیا رابرتز هم نقشی متفاوت ایفا کرده. در کل فیلمیه که شاید هر کسی خوشش نیاد، چون از هیجان و جلوه های ویژه خبری نیست. اما اگر می خواهید با بخشی از فعالیت های سازمان های جاسوسی آمریکا آشنا بشین، چارلز ویلسون انتخاب خوبیه.