فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

هفت سین ۱۳۸۸

هفت سین سینمایی ۱۳۸۸

***

سال دیگر را که می داند حساب

***

جان هر کسی که دوست دارید، از همین حالا با خودتان پیمان ببندید که سال آینده فیلم های خوب ببینید. 

هفت سین سینمایی این جا هم هدیه  

 وبلاق وزین فیلم هایی که می بینیم به شماست.

ویکی، کریستینا، بارسلونا

ویکی کریستینا بارسلونا 

Vicky Cristina Barcelona

سناریست و کارگردان: وودی آلن

ویکی (ربکا هال) و کریستینا (اسکارلت یوهانسون)، تصمیم می‌گیرند که تابستانی را در بارسلونا بگذرانند. هر کدام به دلیلی. ویکی نامزدی خوابانده در آب‌نمک دارد و کریستینا زندگی بدون عشقی را می‌گذراند. در یک نمایشگاه نقاشی، خوان (خاویر باردم) که خود نقاشی است که به تازگی از زنش جدا شده، توجه کریستینا راجلب می‌کند. کمی بعد و در رستورانی، خوان، آن‌ها را دعوت می‌کند که تعطیلات آخر هفته را با وی بگذرانند. شراب خواری  و ...... و سه نفری عشق‌بازی کنند. در حالی که ویکی بعد از آشنایی با خوان بهم ریخته است، در نهایت کریستینا و خوان زندگی مشترکی را آغاز می‌کنند. پیوستن ماریا (پنه لوپه کروز) همسر سابق خوان به زندگی آن‌ها، جلوه‌های دیگری از روابط آدم‌ها را به نمایش می‌گذارد. جلوه‌هایی که برای هر سه جذابیت‌های خودش را دارد ولی در نهایت این کریستینا است که قادر به ادامه دادن آن نیست.

ادامه مطلب ...

Inland Empire (دیوید لینچ / ۲۰۰۶)

دیگه عادت کردم قبل از تماشای فیلم های دیوید لینچ خودمو برای حل معماهای مختلف آماده کنم. با اینحال با یکبار دیدن، چیز زیادی از داستان اصلی دستگیرم نشد! 


"هنگام فیلمبرداری یک فیلم، عوامل پشت صحنه متوجه حوادث عجیبی می شن که اتفاق می افته. بعد از مدتی کشف می کنن یکبار قبلاً گروه دیگه ای قصد داشتن از روی این فیلمنامه فیلم بسازن، اما به علت قتل دو بازیگر اصلی فیلم پروژه نیمه کاره رها شده..." 


در این فیلم هم با دنیای خیال و واقعیت طرف هستیم که مجزا کردنشون از هم کار ساده ای نیست. موضوع دیگه (که پیچیدگی داستان رو دوچندان کرده) عدم آگاهی کاراکتر نقش اصلی از مفهوم زمانه. اون نمی دونه چی قبل از چی رخ داده و کلاً از چیدن منطقی حوادث به ترتیب زمانی عاجزه... 


فکر می کنم کشف معمای این فیلم حتی از "بزرگراه گمشده" هم سخت تره و به بحث و تبادل نظر بسیار زیادی نیاز داره. در اون فیلم تنها با دو دنیای واقعیت و خیال سر و کار داشتیم اما اینجا با یک "فیلم در فیلم" هم طرف هستیم! 


سبک ساختاری فیلم درست شبیه "جادۀ مالهالند" هست و در اغلب نماهای نزدیک از لنزهای واید و سوپرواید استفاده شده تا حالت غیرمتعارف چهرۀ افراد رو بیشتر بکنه. ریتم سریع تدوین و نوع دکوپاژ باعث می شه زمان طولانی سه ساعتۀ فیلم رو کمتر احساس کنیم. 


اگر کسی این فیلم رو دیده و دربارۀ داستانش نظر خاصی داره لطف کنه و با من در میون بذاره!