فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

خدا حافظ رفیق

 

باربد طاهری 

 

باربد طاهری 

 باربد طاهری 

۱۳۲۱-۱۳۸۹ 

باربد طاهری فیلمبردار و تهیه‌کننده سینما ۱۷اردیبهشت در بیمارستانی در سن حوزه در شمال کالیفرنیا در گذشت. باربد طاهری متولد ۱۳۲۱ در آبادان، کارش را در سینما با تهیه‌کنند‌گی فیلم خداحافظ رفیق به کارگردانی امیر نادری آغاز کرد و در ادامه ضمن تهیه فیلم رگبار بهرام بیضایی به عنوان فیلمبردار نیز فعالیت خود را در سینمای ایران ادامه داد. تهیه‌کنند‌گی فیلم‌های خدا حافظ رفیق، زیر پوست شب، سمک عیار، خانه قمر خانم و فیلم سقوط ۵۷ که درباره مبارزات مردمی و سقوظ رژیم شاه است، از دیگر فعالیت‌ های باربد طاهری پیش از انقلاب بود. وی بعد از انقلاب، ایران را به مقصد آمریکار ترک کرد و روز گذشته در سن ۶۸ سالگی دارفانی را وداع گفت.

نظرات 7 + ارسال نظر
حسام دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 13:23 http://hessamm.blogsky.com

تعداد درگذشتگان ماه های اخیر دیگه از دستمون در رفته... خدا رحتمش کنه.

*** من بعد از یک قرن اومدم اینجا یه پست نوشتم اومدم آپ کنم دیدم چند لحظه قبلش شما این پست رو نوشتین... گذاشتمش تو وبلاگ خودم! قسمت نبود انگار!

خب خبیث کفر می شد که میزاشتیش توی یادداش های چرکنویس و فردا آپش می کردی؟ واسه همینه که استیون ازت دلخوره نوکرتم.

حسین دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 20:05

سلام.این عزراییل نام گذاری سال ها رو زیادی جدی گرفت.خدا بیامرزه.یه سوال خیلی بی ربط داشتم.شما نمیدونین این آوازی که تو هامون میخونه،فکر کنم رضا رویگری باشه که شعر شهریار هم هست،پروردمت به ناز تا بنشینمت به پای/آخر پرا به خاک سیه مینشانیم.ازکجا میشه گیرش آورد.تو اینترنت که چیزی نبود تا اون جا که من گشتم.باز هم عذرخواهی بابت بی ربط بودن.راستی یه مطلب خوندم در مورد فیلم جدید پولانسکی.جز کارگردانی از همه چیز فیلم ایراد گرفته بود.حالم گرفته شد.همه اش تقصیر این فیلمنامه لعنتیش باید باشه.

خب عزراییل چرا سوراخ دعا رو گم کرده. خب کمی هم از اونوریا ببره.
آهنگ رضا رویگری یادم نیست باید فیلمو دوباره ببینم.
اون مطلبم در مورد پولانسکی باید دید از کی و کجا بوده. من تقریبن مطلب از کسی نمی خونم. مگر برای گرفتن اطلاعات کلی فیلم. میدونی همین که چهارچوب یک فیلم خوب رو کسی بدونه، خواندن مطالب دیگران میشه نظر شخصی که میشه اصلن نخوندش. محسن مخملباف در مورد نققادان -این وبلاگو نمیگه ها- میگه: من پشت چهره هر منتقدی یک فیلمساز شکست خورده می بینم.
این جمله درستیه.
البته یه چیز هست و اون اینه که به طور مثال میدونی که پرویز دوایی یک هیچکاک شناس بی برو برگرده. در مورد هر کار هیچکاک هرچه دوایی نوشته یا خواهد نوشت خوندن داره.
در ضمن هر وقت بخوای می تونی چه با ربط و چه بی ربط این زیر چیز بنویسی.

شهرزاد سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 19:34 http://se-pi-dar.blogsky.com

چقدر این خداحافظی ها زیاد شدن و چقدر خوبه که آدم روزی چیزی خلق کنه که وقت رفتن با همون ازش یاد کنن مثل همین خداحافظ رفیق... یادش گرامی
راستی آخرین فیلم پولانسکی کدومه؟ روح

فروغ فرخزاد، نویسنده ممنوع القلم نمایشگاه بیست و سوم میفرماید:
تنها صداست که می ماند.
صدای فیلمساز و فیلبردار و فیلم..... هم خب فیلمه.
تا آن جایی که من می دونم، بله. همین روحه. البته با نام
The Ghost Writer
که نمی دانم یعنی چه وهیچ سابقه ذهنی از فیلم ندارم. شاید رفتم توی IMDB خواندم. ولی فیلم رومن را که نباید خواند.

حسین چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 18:54

سلام دوباره.این مطلبی که در مورد پولانسکی خونده بودم،مشکل نویسنده با این بود که فیلم بر اساس تئوری توطئه پیش میره وهمه مشکلات دنیا رو زیر سر مثلا تونی بلر میدونه یه جورایی.ولی یه چند تا مطلب دیگه خوندم که حسابی از فضاسازی نفس گیر وکارگردانی وبازی بازیگرا تعریف کردن.به هر حال به قول شما هرکی یه نظر وسلیقه ای داره.اشتباه از خودم بود که قبل از دیدن فیلم در موردش نقد ومقاله خوندم.کنجکاویه دیگه.راستی این بنده خدا از حبس خونگی در نیومد؟دعوت میکنن که بهش جایزه یک عمر دستاورد هنری بدن،از اونور میگیرنش.چه آدمایی تو دنیا پیدا میشن.
به امید آزادی همه ی عزیزان دربند به خصوص کارگردان ها اعم از داخلی وخارجی.

نه از حبس در نیامد.. این هم از مصادیق بارز مشنگ بازی ینگه دنیاست.
رومن ممنوع الورود به آمریکا بود. این وسط یک روزی که برای شرکت در جشنواره ای در سویس به آنجا رفت سویس برای خود شیرینی دستگیرش کرد. در صورتیکه او فقط نمیتوانست از بین تمامی کشورهای دنیا وارد آمریکا بشود. سویس این وسط خیلی خود شیرینی کرد که عالم هنر و جهان متمدن هرگز فراموش نمی کنند و سویس از آن تاریخ چیزی شد عین کشورهایی که برای خود شیرینی در مقابل آمریکا به هر سازی میرقصند. خود سویس از مصادیق بارز کشورهای فاسده. مبتکر پولشویی و فساده. اینه که از آن تاریخ که رومن در آنجا درستگیر شد سویس مقامش در مورد این گونه نقض حقوق بشر تا حد کشور خودمون سقوط کرد. گیرم در جایی ثبت نشد. ولی از آن تاریخ هیچ آدمی که درگیر هنر سینما باشد، به سویس نرفت.
رومن پولانسکی چه جایزه بگیرد و چه نگیرد فیلمهایش نشان می دهد که کارگردانی است که بر اوج قله هنر سینما جا خوش کرده و این خوش رقصی ها چیزی از این هنر نخواهد کاست.
جالب اینجاست که بدانیم کسی که آمریکای ضد پولانسکی به دنبال آنست، از شکایت خودش بر علیه این غول بزرگ به جای مانده از دنیای درخشان هالیوود، چشم پوشی کرده است. اینجاست که من در دمکراسی آمریکایی-سویسی شک می کنم.
من هیچ وقت آمریکا را برای زندگی انتخاب نمی کنم. و در این مورد ویژه می گویم:
مرگ بر آمریکا

ر و ز ب ه شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:08 http://hazrat-eshgh.com

منیهپرسش کاملن بی ربط داشتم!
من شیرین وطعم گیلاس رو همین مدتی دیدم.
می خواستم نظرتون رو در مورد سینمای کیارستمی بدونم!
اصلن سینمایی هست؟!!!

بدعت کیارستمی در ساخت فیلم های آواگارد برای این دوره از تاریخ هنر سینما، رسیدن به سینمایی است که نامش سینمای کیارستمی است. من شیرین را ندیده ام. طعم گیلاس را در همان زمان خودش دیده ام. و هنوز سکانس به سکانس به یاد دارم. این معیار من است. من حس می کنم که شیرین را نمی توانم ببینم و دوست بدارم. خب نمی نبینم. نسل من نسل کارگردانان بزرگی بود. عباس کیارستمی یکی از بی بدیل ترین آنان است. گیرم من گاه فیلم هایش را نپسندم. این مشکل من است. او کار خودش را می کند. بعد از دیدن شیرین و نوشتنش در این وبلاق وزین باز هم در مورد حرف می زنم. بنابراین به نظر من، بله، سینمایی هست به نام:
سینمای کیارستمی

ر و ز ب ه یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 14:49

یه چیزهایی منو اذیت می کنه تو این "سینمایی" که شما ازش نام بردید.
برای نمونه تو همون طعم گیلاس چند سکانس متفاوت و با چند آدم متفاوت "آقای بدیعی" یک جاده رو سیر می کنه در حالی که ما همون پلان و با همون فیلمبرداری رو میبینیم!
یه خورده من مشکل دارم که اینها رو تو "سبک" جا بدم!
کیارستمی ساده ترین پلان های ممکن رو انتخاب می کنه.

من "طلای سرخ" جعفر پناهی رو دیدم به نویسندگی کیارستمی ولی شک نکنید اگر کارگردان هم خود کیارستمی می بود من دو تا "خمیازه" بیشتر می کشیدم!!
ولی نوع برداشت ها و پلان های جعفر پناهی خیلی بیشتر با اون ارتباط برقرار می کردم.
چرایی این شاید باشه به دلیل "کم سوادی" من در مورد سینما.

ولی من مونده بودم یه انسانی که زبانش پارسی نیست چطوری می خواد با فیلم "شیرین" ارتباط برقرار کنه؟

مگر به گفته برشت: هنر یک کارگردان و نویسنده و به کل هنرمند نیست که زبانش رو به یکجا و یک زمان منحصر نکنه؟؟

ممنون که زمان گذاشتید و پاسخ دادید. (مثل همیشه)

زبان فیلم های کیارستمی خیلی ساده است. و هیچ استعاره و سیمبلی توش نیست. درک این اصلن ربطی به سواد سینمایی و اینا نداره. هیچ دلیلی نداره که فیلماشو اگه دوست نداری و خمیازه میکشی ببینی. خودتو اذیت نکن. فیلمای دیگه ببین. اصراری نیست که به زور با فیلمی ارتباط برقرار کنی. مگه آدم باید با هر فیلمی ارتباط برقرار کنه؟

ر و ز ب ه سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:36

اتفاقناز یه چیزایی تواینسینما دیدم که تو کمتر سینمایی دیدم.
برای نمونه کیارستمی گاهی وقتا برای نشون دادن یک حس تو فیلماش نشون بده متوسل به بازیگر نمیشه.
از حرکت ابرا.. کلاغ ها.. یه سری کشاورزا که دارن گودال می کنن.. ورزش بچه ها..

این خیلی برای من دوست داشتنی بود.

با سخنان امروز کیارستمی به زبان پارسی و بعد از نمایش فیلمش در جشنواره کان، در مقام کسی که هموطن اوست افتخار کردم.
اگر نشنیدی پیدا کن و بشنو.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد