فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

دموکراسی توو روز روشن



عکس از سینما پرس

دموکراسی توو روز روشن

ستوده، یکی از سرداران دوران دفاع مقدس، در اثر انفجار بمبی که در اتوموبیلش کار گذاشته شده زخمی شده و به اغما می رود. در این حال به عالم برزخ می رود و بر سر رفتنش به بهشت مدعی شهادت شده و شروع به چانه زدن با مقامات آن جهان می کند. غافل از این که دروازه بهشت به سادگی به روی هر کسی باز نمی‌شود و سردار باید برای نقاط تاریک زندگیش توجیه منطقی داشته باشد.

***

فیلم دمکراسی توو روز روشن ساخته علی‌رضا عطشانی است. البته من تا کنون فیلمی از ایشان را ندیده بودم. فیلم از قالبی طنزگونه برخوردار است و  می تواند به گونه ای  در  ژانر سینمای دوران جنگ قرار گیرد. البته بدور از کلیشه‌های آن سینما. سناریو بار اصلی فیلم را بر دوش دارد.  بسیار خوب و جذاب است و  نوشته مسعود احمدیان و علی رخشانی. حمید فرخ نژاد که به راستی سوپر استاری در سینمای امروز ایران است به راحتی از پس نقشش بر می‌آید. هم چون سایر فیلم‌هایش. او در نقش اول فیلم یعنی سردار ستوده ظاهر شده است. تهیه کننده فیلم محمدعلی زم است که به نظر می‌رسد این نام مجوز صدور پروانه نمایش باشد. چرا که اگر فیلم را ببینید، حدس این که اگر این فیلم را دیگری ساخته بود به سادگی نمی توانست اکران یابد، کار سختی نیست. فیلمی که تا بخواهید در قالب طنز مسائلی را مطرح کرده که بارها تماشاچیان در سینما به تشویق آن می‌پردازند. به ویژه در جایی که سردار در دفاع از خودش به بهانه حالی کردن اعمال و کردارش در توضیح به  نیک‌ذات وکیل مدافع  –محمدرضا فروتن- به شکل اسلوموشن این کار را انجام می‌دهد و طرز این صحبت کردن تماشاچی را به یاد مناظره تلویزیونی احمدی‌نژاد و میرحسین می اندازد و در اینجاست که بینندگان از خود بیخود شده و شروع به کف زدن می‌کنند.

نکات انتقادی به اوضاع و احوال کلی حاکم بر کشور در فیلم بسیار زیاد است. به شکلی که گاه چون رگباری شلیک می شود و هر لحظه می توان در انتظار یکی از این نکات بود. از تصوراتی که سردار از آن جهان دارد تا آنچه که در غیاب او و در بین مردم این جهان، می‌گذرد.

انتخاب محمدرضا گلزار در نقش فرشته و سایر بازیگران فیلم بسیار هوشمندانه است. کارگردان توانا در اداره بازیگرانش است. هرچند که این بازیگران گلچینی از سینمای ایران هستند که کارشان را بلدند. البته این دلیلی بر این نیست که برای هماهنگی مدیر خوبی نخواهند.

یکی دیگر از اشارات بی بدیل در سینمای ایران، نقشی است که ارژنگ امیرفضلی آن را بازی کرده و آن هم نقش یکی از نیاکان همین سردار است که سرباز هخامنشی بوده و او نیز خنجری بر کتفش دارد. این گونه زخمی شدن نشان از این دارد که در حین فرار و پشت به دشمن، این خنجر بر کتفش نشسته است. او بیش از دوهزار سال است که به دنبال تبرئه شدن در دادگاه است و از این که یکی از نوادگان نسل چندم بعد از خودش هم گرفتار دادگاه است، احساس شرم می‌کند.

چند مورد در فیلم هست که اگر نبود لطمه ای به فیلم نمی‌زد و شاید بهتر هم می شد که می توان آن‌ها را به بقیه فیلم بخشید. از جمله فیگور صحبت کردن فرشته مرگ با آن جهان با استفاده از انگشتان دستش به شکل گوشی تلفن. این حرکت فیلم را آنقدر از حالت یک فیلم طنز –در معنای کمدی تلخ- دور میکند که تا مدتی آن حالت بینابینی طنز-واقعیت را به سمت یک کمدی سبک سوق می دهد و تماشاگر احساس می‌کند بیشتر برای دیدن یک فیلم سرگرم کننده به سینما آمده است. در اینجا یک نرشین شاید بهتر می توانست چاره ساز باشد. یا حتا سکوت فرشته مرگ و بعد بیان شنیده اش برای بیننده.

دمکراسی در روز روشن را ببینید. این فیلم می تواند نقطه عطفی در سینمای یکنواخت دوران دفاع مقدس باشد.  به شرطی که تهیه کنندگان فیلم های بعدی هم محمدعلی زم باشد. کسی که در کارنامه اش تهیه کنندگی دو فیلم مرد عوضی و آدم برفی را هم دارد.

نظرات 6 + ارسال نظر
حسام چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 15:13 http://hessamm.blogsky.com

اینو خریدیم منتظریم بریم شمال یه شب بذاریم ببینیم. آخه تنها مواقعی که فیلم ایرانی می بینیم وقتاییه که می ریم شمال!

پس پوپک و مش ماشالله رو هم بخرید که ببرید با خودتون. دوشنبه دیگه ام در باره اون می نویسم. هر دوی این فیلما ارزش دیدن رو دارند.

حسام پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 http://hessamm.blogsky.com

پوپک و مش ماشالله رو دیدیم اتفاقا. همچین بد هم نبود، اما برای اینکه بخواد پرفروش ترین فیلم امسال باشه یه چیزهایی کم داشت... در هر حال از بازی فرهاد آئیش خیلی خوشم اومد.

بازی فرهاد آییش همه عوامل دیگر فیلم رو پوشونده بود.
تازشم مگه کی رفته بودین شمال که اینو دیدین؟

نیلوفر پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 20:42

ببخشید تا جایی که به یاد دارم این فیلم را شما در سینما و از کمی تا قسمتی در حال چرت دیدید ، در عجبم چگونه این همه زیبا آنرا تفسیر کردید.

شما چه خوب یادتان است.
این روزها سی دی این فیلم در فروشگاه ها عرضه شده و ما دو سه بار دیگر آن را دیدیم و بعد نوشتیم.
ولی خداییش دفه اول با سی دی که دیدم تقریبن هیچ
چیز از فیلم را آشنا ندیدم. انگاری خیلی چرت زدم نه؟ خیلی آبرو بری کردم؟ ترانه که میگه آره.

مریم دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 http://voodoo.blogsky.com

دیدم این فیلم رو از بسیاری جهات موافقم اما چرا فکر می کنید انتخاب گلزار به عنوان فرشته مرگ انتخاب خوبیه ؟

فرشته ای که آدم خوبا رو میبره میگن فرشته جذابیه. چرا که یه جورایی بگن بیشتر تحویل گرفته میشن. از جمله نیکی کریمی هم که از نظر فیلمساز آدم مثبت بود، با گلرار میره.
شما مثلن امین حیایی رو که بازیگر خیلی خوبی هم هست رو بگذارید به جای گلزار.
بگذریم که اگه این فرشته زن بود و حجاب ملکوتی سرش میکردن حال همه رو بهم میزد. از بس که این فیگور باسمه ایه.
تازشم اصلن زن نمیتونست باشه. فرشته مرگ زن نیست. زن دلرحمه و ممکنه که خیلیارو نکشه یا این که بره مثلن فردا بیاد!!

مریم دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:32

یادم رفت اون سکانس مناظره که گفتید فوق العاده اس
درسته همه دست می زنن

مریم سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 13:23

مظورم این نبود که زن بذارن ولی به نظرم گلزار همچین جالب نبود

کی جالب بود؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد