ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
آنچه در جشن سینمای ایران بین محمود و اصغر گذشت، به نقل از دوربین:
البته قبلش چیزی نامربوط بنویسیم که جدایی نادر از سیمین بخت نخست دریافت جایزه ی اسکار هم، روانه ی این جشنواره شد.
اولین حضور اصغر فرهادی برای دریافت جایزه با آمدن محمود دولتآبادی نویسنده مشهور بود. حضور محمود دولتآبادی و فرهاد توحیدی روی صحنه برای اعطای جایزه بهترین فیلمنامه اصلی با تشویق همراه شد و این تشویقها زمانی اوج گرفت که نام اصغر فرهادی برای دریافت جایزه نگارش فیلمنامه «جدایی نادر از سیمین» مطرح شد. دولتآبادی بعد از اعطای جایزه به فرهادی از متنی گفت که برای این مراسم نوشته بود و از رو آن را خواند. او از سهراب شهیدثالث به عنوان نخستین مبتکر سینمای ایران، ابراهیم گلستان، عباس کیارستمی، امیر نادری، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و... یاد کرد. اما یکی از بهترین ستایشها از اصغر فرهادی در این متن بود: «و سرانجام هماکنون شوق اندیشنده بیشتری آرزو میکنم برای اصغر فرهادی. خوب است، امیدوار باشیم که او بتواند به سنجیدگی در خود بنگرد و با وقوف به اینکه اثر او میانگین درست و دقیق از ضدین سینمای ایران و متفاوت بودن با سینمای عام است، درست میان جا باقی بماند. میانهگرایی هم پندی است که ما از آموزگار حکیم خود ابوالقاسم فردوسی آموختهایم و البته این میانهگرایی آسان نخواهد بود.» فرهادی هم با اشاره به اینکه برای حضور در این جشن از آلمان به ایران آمده، گفت: «فکر نمیکردم امشب اینجا باشم، اما با کمک بچههای سینما این اتفاق افتاد و توانستم خودم را برسانم، ولی با دیدن این جمع و صحبتهای محمود دولتآبادی دیگر خستگی در من نماند. خوشحالم توسط کسی تبرئه شدم که از نوجوانی نظرش برایم الگو بوده.
***
یکی همت کند پند ابوالقاسم را در مورد میانه، اینجا بنویسد. نا گفته نماناد که خودمان بلدیم. البته با تقلب.
***
به کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی ، به داد، آفرین
***
هزینه به اندازه گنج کن
دل از بیشی گنج، بی رنج کن
میانه گزینی بمانی به جای
خردمند خوانند و پاکیزه رای
---
سیم کو میانه گزیند ز کار
بسند آیدش بخشش کردگار
***
امتحان پس می دهم:
تا اینجا که در انجمن شاهنامه خوانده ایم انتخاب ایرج پس از آزمایش فریدون پسرانش را، یکی از شاهدهای میانه گرایی فردوسی است
بیتی هم در بخش تاریخی شاهنامه است:
به کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی همی آفرین
این بیت را دکتر محمد حسین طوسی وند در مقاله ای آورده اند:
http://www.mehremihan.ir/shahnameh/101-pajoohesh/1224-darmangar.html
فریما از ایشان در وبلاگش نوشته بود
شما قبول شدید. این را به نامتان ثبت کردیم.
بعدی؟
وقتی پروانه خانم گرامی در جائی حضور داشته باشند به هیچکس نیامده در مورد فردوسی و شاهنامه جیک بزند!
حالا شما هم اگر جیکی داری بزن. راه دوری نمی رود. همین جا نگهش می داریم.
به نظرم بیتی که از آن مقاله نوشتم کمی موزون نبود به سراغ نامه ی باستان رفتم :
چو خشنود باشی، تن آسان شوی؛ / وگر آز ورزی، هراسان شوی.
نه کوشیدنی کآن تن آرَد به رنج؛/ روان را بپیچاند، از آز ِ گنج
3605ز ِ کار زمانه میانه گزین ،/ چو خواهی که یابی ، به داد، آفرین.
چو خشنود داری جهان را به داد،/ توانگر بمانی و از داد شاد.
نامه باستان جلد هفتم داستان پادشاهی بهرامِ بهرام
صفحه 165
ودر صفحه ی 624 در توضیح بیت 3605 نوشته اند : اگر می خواهی تو را به داد بستایند و آفرین خوانند از کارهای زمانه میانه گزین.
(«میانه» پر رنگ نوشته شده است)
ممنون. این را جایگزین کردم.
با درود به سیروس گرامی
من اینجا فقط امتحان پس دادم و هر چه بیشتر شاهنامه می خوانم می بینم چیزی نمی دانم!
همیشه شاگر دوستان گرامی بوده و خواهم بود.
در ضمن نمی دانستم شما به شاهنامه هم علاقه مندید !
در زمان داستان های ذن گاهی شما بزرگواری می کردید و با نوشتن پیامهایتان به ما یاد می دادید.
شاید همان پرداختن به داستان های ذن موجب شد تا به فکر روم چرا به تاریخ و فرهنگ خود نپردازم؟
امیدوارم گاهی اگر وقت داشتید افتخار دهید و دانسته هایتان را از شاهنامه با ما به اشتراک بگذارید.
به امید روزهای به تر
واقعن " بخت نخست دریافت جایزه ی اسکار " ؟
واقعن؟
یعنی می شه؟
ما می گیم میشه. تبلیغات خودمونو می کنیم. انرژی مثبت خودمونو می تابونیم. همه جا می نویسیم و همه جا می گیم. فیس بوک اینور و اونور. هیات ژوری رو هم کسانی تشکیل می دن که در بین ما هستند. کسانی هستند که یک وقتی جایزه رو گرفته اند. و می شنون که ما چی میگیم
این فیلم برای گرفتن هیچ جایزه ای، چیزی کم نداره.
امیدوارم امسال سینمای ایران طعم اسکار رو هم بچشه.
سینمای ایران سینمایی که توی این واویلا بازار بازم فیلمایی تراز اولی در سطح جهان می سازه.
فیلمو دیدی؟
چه خبر خوبی .... دیدن این دو بزرگوار دوست داشتنی در کنار هم و خواندن خبر چنین موفقیتی برای سینمای ایران و فرهادی که در چنین شرایطی هنوز تمام قد در سینمای ایران و جهان حضور داره چقدر خوشحال کننده است. بهترین موفقیت های سینمایی رو برای فرهادی و جدایی نادر از سیمین آرزو می کنم.
در مورد شعر فردوسی هم فکر می کنم یکی از بهترین بیت ها رو پروانه گرامی نوشتن و در مجموع هم شاهنامه فردوسی پر از بیتها و مفهوم هایی در مورد حفظ اعتدال و میانه روی در زندگی است. گاهی به صورت مشخص و مستقیم به این موضوع اشاره شده و گاهی هم غیر مستقیم ولی مفهوم و معنی بیت همان است. مثلن رعایت حد میانه در مورد دوستی و دشمنی، نیکی کردن به دیگران، خوردن، هزینههای زندگی و ... فردوسی در جایی می گوید:
هزینه به اندازه گنج کن
دل از بیشی گنج، بی رنج کن
از بیت هایی که مستقیم در آن ها به میانه گرایی اشاره شده هم به این ها رسیدم:
میانه گزینی بمانی به جای
خردمند خوانند و پاکیزه رای
---
سیم کو میانه گزیند ز کار
بسند آیدش بخشش کردگار
ممنون.
این بیت ها را به متن چسباندم.
چه خوب .
پس من هم از این به بعد انرژی مثبت ِ نوشتاری میفرستم برای این فیلم .
به محض این که اومد رفتم سینما و دیدمش .
آفرین.
با محسن موافقم.جدائی نادر.....هیچ چیز برای گرفتن اسکار کم ندارد.نگاهی به برندگان سالهای اخیر این رابه خوبی نشان میدهد.پخش کننده معتبر جهانی هم که دارد.در اروپا هم که خوش درخشیده است.کوهنورد های امریکائی هم که دارند ازاد میشوند!دیگر چه چیزی لازم است؟
مدام از آن حرف زدن و این که نگذاریم ژوری فراموشش کند.
هرچند خیلی بعید است. حالا حالا ها روی پرده های سینماهای جهان است.
واقعن مقایسه کنید جشن خانه سینمای ایران رو با آن یکی جشنواره ی کذایی...
آن یکی اصلن جشنواره هم نیست چه برسد به این که کذایی باشد.
سلاااام. سلام. سلام.
سلام کولی.
آقا ما خیلی وقت بود نمیومدیم تو این وبلاگ.خواستیم بگیم خیلی ارادت داریم نسبت به شما.چه خوبه هنوز مینویسین.احسنت بر شما که رهروی رو در آهستگی و پیوستگی دیدین و مثل خیلیا که الان سر زدم به وبلاگ های متروک شدشون.بی خیال وبلاگ نویسی نشدین.پایدار باشید و برقرار.
عرض به حضور شما که این وبلاگ هم همچین به روز نیست. این روزها خیلی کم فیلم می بینم. ینی شاید بگم اصلن نمی بینم. تمام مهر آمد و رفت و ا چیزی در اینجا ننوشتم. امیدوارم همتی باشد که امروز و فردا چیزی بنویسیم.
ممنون از شما.
با سلام و عرض ادب و احترام
مطلب خوبی را خواندم
یک باغ [گل] و یک دنیا [قهقهه] و یک عالمه [هورا] برای شما وبلاگ خوبی داری با مطالب جالب و مفید
خیلی مخلصیم
ممنون.
به شما سر می زنم.
دوست عزیز به چه چیز این سینما دلخوش کرده اید؟ سینمایی غیر مستقل و دولتی که هیچ هنری از آن بیرون نمی آید. سالها به فیلم های فارسی توهین کردند و آن ها را آبگوشتی نامیدند ولی حالا ببینید که بازیگران آن زمان چه بازیگران حرفه ای تری بودند. زمانی از فیلم خشت و آیینه ساخته ابراهیم گلستان انتقاد میکردند و آن را فیلمی آبگوشتی مینامیدند ولی الان در مجلات سینمایی می آیند از آن فیلم به عنوان یک فیلم موفق نام میبرند.
سینمای الان هیچ چیز ندارد. اندک فیلمسازان برجسته ی ما هم نیز یا در زندان رفته اند و یا کشور را ترک گفته اند. چقدر توهین ها که به گلستان کردند و حالا از او تقدیر میکنند. چه بی معنی
در مورد خشت و آینه بگویم که همان زمان هم در مجلات سینمایی آن زمان از آن به نیکی یاد میشد. بخش سینمایی مجله فردوسی یا مجله سینما 53 ، ..... من به یاد ندارم کسی به خشت و آینه گفته باشد فیلم آبگوشتی. ینی کسی که می دانست سینما ینی چه؟
این روزها هم علی رغم همه آن که نوشتید و من هم به آن باور دارم فیمسازان ما هر کدام که فرصت پیدا کرده اند فیلم خوب ساخته اند.