ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
نقل از مجلهی سینما 5 – شهریور و مهر 1355 – شمارهی بیست و پنجم
ایرانیک کردن کلمات از من است.
خوشبختانه تلویزیون ملی ایران با نمایش فیلمهای ارزنده و قابل اعتنای خارجی از دو کانال، جبران اکران عمومی را میکند. در 6 ماه اول سال، تعداد بیشماری فیلم از برنامه اول و دوم پخش شد که ما در اینجا فقط به ذکر تعدادی از فیلمهای برگزیده اکتفا میکنیم.
سه نفر روی نیمکت (جری لوییس)، زنده باد زاپاتا (الیا کازان)، برفهای کلیمانجارو - آسمان هفتم - قوی سیاه - خورشید همچنان میدرخشد (هنری کینگ)، بنبست - پنج انگشت (جوزف مانکیه ویتس)، جیببر خیابا ن جنوبی (ساموئل فولر)، فقط فرشتهها بال دارند - دختر محبوب من (هوارد هاکز)، نیاگارا - بهسوی غرب برو مرد جوان - رز سیاه – شماره 13 کوچه مادلین – بوسهی مرگ (هنری هاتاوی)، در خم رودخانه (آنتونی مان)، گوشه گیران آلتونا (ویتوریو دسیکا)، دکتر استرنج لاو (استانلی کوبریک)، نسل کمیاب (آندرو ملک لاگلن)، از طرف من آنها را ببوس (استانلی دانن)، رودخانه بدون بازگشت (اتو پرمینجز)، جادهی تنباکو – تمام شهر حرف میزند (جان فورد)، طعم عسل – حریم (تونی ریچاردسون)، با کریسمس شروع شد – آقای هایز به تعطیلات میرود – بگیرش مال منه – دزیره (هنری کاستر)، اسب کهر را بنگر (فرد زینهمان)، سرگرد و دختر – 5 قبر تا قاهره (بیلی وایلدر)، خانه تقسیم شده (ویلیام وایلر)، مرد میانی (سر کارول رید)، پرندگان – خرابکار – مارنی (آلفرد هیچکاک)، با پیژاما شروع شد (ارنست لوبیچ)، گیلدا (چارلز ویدور)، داستان دکتر واسل (سیسیل ب دومیل)، ساس کاچوان (رائول والش)، کوچکترین نمایش روی زمین (بازیل دیردن)، بهشت کاپیتان (آنتونی کیمنز)، بوفالوبیل (ویلیام ولمن)، خاطرات آن فرانک – شایعه (جورج استیونسن)، یک فاجعهی آمریکایی (جوزف فون اشترنبرگ)، پسر طلایی – امشب دوستم بدار (روبن مامولیان)، خدا میداند آقای آلیسون (جان هیوستن)، اتفاق ( الیوت سیلورستاین)، مون فلینت (فریتز لانگ)، برای که زنگها به صدا در میآید (سام وود) و ....
***
فقط یک خط مینویسم و آن این که: واقعن فکر می کنید در آن شش ماه، بار هنری سینما تک پاریس از این لیست غنیتر بوده؟
سلام
+ من از اون اشخاصی هستم که تلویزیون نمی بینم. فقط ریا نشه، برنامه هفتُ می بینم که اونم از وقتی افخمی اومدهُ میزگردها همشون (خودگوییُ خود خندی عجب مرد هنرمندی) شده،احساس می کنم، دیگه نسبت به اونم علاقه یی ندارم.
+ ۱۳۵۵ چه سال درخشانی بوده.
تلویزیون تا انقلاب همین بود. روز به روز بهتر می شد. دوران حکومت نظامی که شاهکار بود. البته از نظر تعداد فیلم و نه کیفیت فیلم ها. ببین بیست و چهار ساعته فیلم سینمایی بود.
من صدها فیلم از بهترین شاهکارهای سینما رو توی تلویزیون دیدم. سینماها (از جمله سینما شهرفرنگ) اکران روز نیویورک رو داشتن. که الزامن به معنی خوب بودن فیلم نبود. ولی تلویزیون نه. خوب بود.
سلام و عرض ادب. یه سؤال داشتم ازتون: فیلمهای "شوایک، سرباز پاکدل" (ساختهی یرژی ترنکا)، "بانو با سگ ملوس" (یوزف خایفیتس) و "بارون مونشهاوزن" (کارل زمان) آیا پیش از انقلاب توی سینماها یا تلویزیون ملی ما نمایش داشتهاند یا خیر؟
این فیلمها را زیرنویس فارسی زدهام و به تازگی در وبلاگم منتشر کردهام. برام جالب بود بدونم که زمان اکرانشون، توی مجلات و مجامع سینمایی ایران، نقد و معرفی خوبی داشتهاند یا خیر.
ممنون.
نشانی: http://asha.blogsky.com
پیش از انقلاب به طور کلی هیچ فیلمی از سینمای بلوک شرق به نمایش عمومی در نمی آمد. مگر در محافل خصوصی که تک و توک به دیدنشان نشسته ام. چیزی که عیان ترین آن ها تلاش فیلم بود. البته این هم فقط در تهران بودم. و نیز در تمام طول فیلم فیلم ترس دستگیری توسط ساواک در هنگام خروج از سینما لحظه ای از یادمان نمی رفت. چرا که سایه ی شومش بر سینما و تماشاچیان سنگینی می کرد. در شهرستان که به طور مطلق چیزی نبود. در مجلات نیز به هم چنین. تنها فیلمی که از بلوک شرق به یاد دارم هملت گریگوری کوزنیتسف بود. البته در این اواخر در جشنواره جهانی فیلم تهران تک و توک فیلمهایی بود ولی این هایی که شما نام بردید را من به یاد ندارم.
فیلمی هم که از کارل زمان نام بردید را به یاد ندارم. شاید دیده باشم. چرا می گویم شاید، چون یک چیزی این وسط هست که تا یکی دو سال پیش از انقلاب، نام فیلم ها بنا به پسند گیشه عوض می شد. و نیز دوبله های پس گردنی خیلی زیاد بود که با اعتصاب دوبلورها، هم نام فیلم ها اصلی شد و هم دوبله های پس گردنی از بین رفت.
پیوند زیر را که در باره تلاش فیلم و بنیانگزار بزرگوارش است را ببینید.
http://filmamoon.blogsky.com/1392/02/31/post-245/