ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
Jane Got a Gun
کارگردان: Gavin O'Connor
بازیگران: Natalie Portman , Joel Edgerton
***
خواندن یادداشت زیر شما را در جریان داستان و پایان فیلم قرار میدهد.
جین اسلحه دارد، نامی که در ایران برای این فیلم ذکر می شود و من دوستش ندارم، اولین فیلمی است که از سینمای وسترن دیدهام، با یک قهرمان زن. اگر هم دیدهام به یاد ندارم. هرچند چیزی نیست که اگر دیده بودم، فراموش میکردم.
فیلم وسترن است. اما از کلیشههای ژانر وسترن که علاقمندان آن، هم چون خودم، همیشه به دنبال دیدنشان هستند، بی بهره است. نه بانکی، نه کلانتری، حالا چه با معاون و چه بی معاون، نه بار و رستورانی و نه مسافرخانهای در بالای رستوران. ولی دشت و اسب و کالسکه و بدمن و قهرمان دارد. و نیز سکانس آشنای بسیاری از وسترنها که تمرین تیراندازی است. همچون تمرین قهرمانی که زخمی شده، یا نه، یک ناشی تمرین تیراندازی میکند. نتیجه هم بعدها معلوم میشود. آیا آن تمرینها اثر داشته یا نه؟ که معمولن اثر بخش هستند.
همسر جین مرد خلافکاری است. عدهای در صدد کشتن او هستند. در پی یک درگیری با آن ها، تیرخورده به خانه فرار می کند. ما نمی بینیم. فقط از خودش می شنویم، و این که آن عده به دنبالش هستند و به زودی پیداشان می شود. در اینجا جین از دوستی قدیمی (البته کمی بیشتر از یک دوست ساده)، کمک میخواهد و در نهایت، این دو، نقشهی مقابله با آن عده را میکشند و .....
کلن و با دیدن نام فیلم و حضور ناتالی پورتمن به عنوان قهرمان فیلم، هم چنین بعد از دیدن سکانس اول آن و حضور بچهی جین به عنوان بازیگر، میتوان حدس زد که فیلم پس از کش و قوسهای آن هم نه چندان فراوان، به خوبی و خوشی به پایان میرسد. البته و در نهایت، حدس شکل این پایان خوش بارها در طی فیلم در ذهنمان تغییر می کند و چندان ساده به نظر نمیرسد. پایان خوش را در اکثر قریب به اتفاق وسترنها میتوان دید. معمولن هم پیروزی قهرمان داستان است. ولی این یکی کمی با آنها متفاوت است. مانند به طور مثال "پت گرت و بیلی د کید" از غول سینمای نسل من یعنی "سام پکین پا"، که در پایان، آن قدر که از کشته شدن قهرمان بد فیلم دلخور شدیم، از پیروزی قهرمان خوب، خوشحال نشدیم و همه با لب و لوچهی آویزان از سینما بیرون آمدیم و بعضن اشک هم در چشم هایمان حلقه زده بود از این پایان خوش. بهرحال، با این که حدس پایان خوش، سخت نیست، ولی باز دو به شک هستیم که شاید این روزها فیلمسازان به دنبال چیز و حرف جدیدتری باشند که قدیمیها به فکرشان نمیرسید. و این است که تا پایان فیلم به دیدن این پایان خوش مینشینیم. فیلم را برای گذراندن بی دغدغه ی حدود صد دقیقه از اوقاتتان، ببینید.
فیلم را برای گذراندن بی دغدغه ی حدود صد دقیقه از اوقاتتان، ببینید.
ممنون.
ممنون بابت فیلم های خوبی که معرفی می کنید. هروقت یه فیلم خوب دیدم حتما تو ارشیو وبلاگ شما چرخی زدم..
ممنون از شما.
راستش خودم اصلن فیلم بد نمی بینم. بد ِ من همین فیلمه. اونم که عرض کردم برای گذراندن ..... می تونیم تماشا کنیم.
اینُ ندیدم
+ چه خوب نوشتید. وسترنی که بارُ بانکُ کلانترُ دوئلُ لوکیشن های تگزاسی نداشته باشه که وسترن نیست.
.لبخند:
دوئل رو داره. که اگه اونم نداشت دیگه هیچی.