لیدی برد
خواستم وبلاگ فیلمامون امسال ناکام نرود. یادداشت صرفن برای این امر نوشته شد و این که حیف بود از یکی از مطرحترین فیلمهای امسال حداقل نامی نبرم. سال گذشته وقتی عباس کیارستمی رفت، فکر نمی کردم یک سال در عزایش باشم که شد.
وسعتی که دنیاهای مجازی اینروزها پهنهی این فضا را تسخیر کرده است، خوانندگان این صفحه را دیر به دیر به اینجا روانه میکند. این دنیا به نظر میرسه که مثل قدیم، زمزمهی محبتی نیست و کمتر طفلان گریز پا، نه در جمعه که در هر روز دیگری از هفته به اینجا سر میزنند.
***
این فیلم ساخته گرتا گرویک و بازیهای درخشان سوارین رونان و لوری مت کاف با داستانی از کارگردان یعنی گرتا و فیلمبرداری درخشان سام لوری است. دیدم کاندیدای اسکار 2018 شده. با این که هیچ فیلم اسکاری دیگری ندیدم ولی شک ندارم اگر هم دیده بودم، میگفتم که این فیلم به حق میتواند هر پنج جایزه را ببرد. پنجمی بهترین فیلم است.
چه بنویسم. باید فیلم را دید. یک فیلم با داستانی بسیار معمولی و تکراری ولی گاه و بیگاه، در سینما. بازی رونان را بیشتر از مت کاف دوست دارم، هرچند سناریو هم بیشتر از این اجازه پرداختن به نقش دوم را به تماشاچی نمیدهد چرا که، لیدی برد فیلم رونان است.
فیلمبرداری در هر فیلمی میتواند حرف و حدیثی درخشانتر از هر نوع دیگری نه از این ژانر که هر ژانر دیگری داشته باشد، ولی من گاهی فیلم را برای دیدن چیزی که کارگردان خواسته بود نشان بدهد، برگشت میدادم. نه به خاطر گرتا که به دلیل کار درخشان فیلمبردار.
سناریو با این که به نظر داستانی ساده را به دست فیلمساز داده بود، ولی جای هیچ حرف حدیثی و اما و اگری نداشت.
گارگردان هم که با داشتن نقش اصلی در پیش هم گذاشتن این مجموعه، بازی اصلی را ارائه کرده است. البته چون خود فیلمنامه را هم نوشته، به نسبت موفقتر از کارگردانی که صرفن به دنبال آنچه که در دست گرفته، موفق است.
اگر این پنج اسکار نصیب این فیلم نشود، باید بروم و فیلمهای دیگر را ببینم. شاید یک تنه به قاضی رفته باشم.
گرتا گرویک