فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

مانیفست فیلمامون در مورد یک فیلم خوب

برسرآنیم که گر زدست برآید

دست به کاری زنیم که غصه سرآید

و آن این‌است: میخاهیم مانیفست یک فیلم خوب را تدوین کنیم. جهت درج در دایره‌المعارف بزرگ سینمایی خودمان. یعنی همین‌جا. از نظرات کلیه دوستان هم بهره‌مند می‌شویم. لینک این پست را در این بغل می‌گذاریم تا موقعی که این مانیفست مدون شود.

سعی کنید پاسخ ها را همراه با مثال به طور کامل توضیح دهید اگر احساس نیاز می‌کنید و مثال را می‌توانید تا دلتان می‌خاهد کش بدهید ولی آن‌چه که باید سطری از مانیفست باشد باید کوتاه، جامع  و قاطع باشد. روی پاسخ‌ها کار کارشناسی می‌کنیم و آنگاه در مانیفست می‌چسبانیم.

لازم به توضیح نیست که افاضاتی از قبیل کارگردانش خوب باشد یا مثلن در فستیوال فلان جایزه برده باشد و غیره را نخانده کنار می‌گذاریم. چرا که تازه می‌خاهیم از نقطه نظر این مانیفست کارگردان و .... را محک بزنیم.

پس پاسخ دهید: به چه فیلمی می‌توان گفت فیلم خوب؟

نمونه اول که در ضمن آسان ترین آن‌ها هم هست را خودم می‌نویسم.

۱ -  فیلم باید خالی از سکانس‌ها و پلان‌های زاید باشد.

سکانس‌ها و نماهایی که با حذف آن‌ها هیچ گونه آسیبی به کلیت فیلم وارد نمی‌شود، معمولن به دلایل مختلف در فیلم گنجانده می‌شوند. مثل کش دادن زمان نمایش یا فروش فیلم و ....این امر یکی از بزرگترین معایب یک فیلم محسوب می‌شود. هیچ گونه استثنایی هم ندارد.

***

حسام:

۲ - هم خوانی فیلم با محتوا
این موضوع به نظر من یکی از مهمترین معیارهای خوب بودن یک فیلم محسوب می شه که اگر رعایت بشه می تونه حتی مورد اول رو تحت تاثیر قرار بده.
انتخاب سبک ساختاری، متناسب با سوژه و حال و هوای یک فیلمنامه از مهمترین وظایف کارگردانه که اگه به درستی انجام نگیره می تونه بهترین فیلمنامه ها رو هم خراب کنه.
در بعضی فیلم ها تنها به فرم پرداخته شده و سعی شده سبک جدیدی ارائه بشه (مثل فیلم The Jacket) اما به دلیل اینکه فیلمنامه پرداخت درستی نداره فیلم ارزشمندی نیست.
از طرف دیگه فیلم های زیادی هستن که با وجود داشتن فیلمنامه خوب و به دلیل عدم داشتن فرم مناسب حتی غیرقابل تحمل می شن (نمونه اینجور فیلمها زیاده)
از جمله فیلم هایی که در اونها هماهنگی بین فرم و محتوا به خوبی صورت گرفته می شه به The Others، Moulin Rouge و Amelie اشاره کرد که هر سه از مطرح ترین فیلم های سالهای اخیر بودن. خصوصا Amelie که فرمی کاملا جدید رو ارائه می ده که علاوه بر داشتن هماهنگی کامل با سوژه، جذابیت های فراوانی هم داره.

***

فیروزه:

۳ - بازیهای خوب

 ( بعضی کارگردانها آنچنان بازی ازآماتورها میگیرن که آدم حیرون میمونه که طرف مثلا بازی اولش بوده ). نمونه اش  بازی ادری هپبورن در فیلم تعطیلات رمی از ویلیام وایلر که موضوع پست قبلی همین وبلاگ بود. مثال از خودم بود.

***

اشکان:

۴ -فیلم نامه از حالت یک ایده به حالت داستان(قصه) در بیاید.

بسیار از فیلم ها هستند که ایده درخشانی دارند و کارگردانی فوق العاده.اما از آنجا که این ایده فقط در حد یک ایده باقی مانده است و پرداخته نشده ،اثر دارای ضعف های فراوانی می باشد.

***

پادرا و حسام:

۵ -بتواند مخاطب را تا پایان فیلم جذب کند.

به نظر من مخاطب زیاد داشتن یک فیلم دلیل بر خوب بودنش نیست. البته پادرا راست می گه هر چی مثال بزنیم مثال نقضش هم پیدا می شه.
اینکه اگه بشه یه فیلمی رو ده بار دید اون فیلم فیلم خوبیه تا حدی درسته. من خودم فیلم های خوبی بودن که کمتر از ده بار دیدم و فیلمهای متوسطی هم بودن که بیشتر از ده بار.
اما در مجموع به نظر من فیلم خوب فیلمیه که بتونه مخاطب رو تا پایان جذب خودش بکنه، حالا چه بار اوله که می بینه چه بار بیستم. اینکه اون مخاطب یه آدم هنریه یا یه مخاطب عام هم فرقی نمی کنه، فقط مهم اینه که اون شخص جذب فیلم بشه.
مثلا فیلم های انیمیشنی زیادی هستن که بچه ها رو کاملا جذب می کنن ولی ممکنه آدم بزرگها حتی حوصله یکبار دیدنشون رو هم نداشته باشن

***

حسام:

۶ -شخصیت پردازی و انتخاب بازیگران

یکی دیگه از مواردی که می شه اضافه کرد شخصیت پردازی و انتخاب بازیگرانه. البته اینا رو شاید بشه ادامه ای بر بندهای ۳ و ۴ دونست.
یکی از مواردی که به موفقیت و ماندگاری یک اثر می انجامه، شخصیت پردازی صحیح کاراکترهاست. این کاراکترها - چه مثبت و چه منفی - باید مورد قبول بیننده واقع بشن و اعمال، رفتار و گفتارشون با شخصیتشون همخونی داشته باشه. بهترین مثال، فیلم پدرخوانده است که به نظر من یکی از بهترین شخصیت پردازی ها رو داره و تمام شخصیت هاش به خوبی پرداخت شدن. همینطور مارلون براندو در فیلم در بارانداز.
انتخاب بازیگر مناسب برای هر نقش هم اهمیت خیلی زیادی داره. حتما لازم نیست از هنرپیشه های مشهور استفاده بشه حتی در خیلی موارد باید بطور آگاهانه از چهره های جدید استفاده کرد که هیچ ذهنیتی در موردشون وجود نداشته باشه.
هر بازیگر خصوصیات فیزیکی خاص خودشو داره که باید با توجه به اونها برای نقش مورد نظر انتخاب بشه. مثال ایرانیش گلشیفته فراهانی که با انتخاب مناسب برای فیلم درخت گلابی و بوتیک کاملا در نقش جا افتاده بود (خصوصا تن صداش که حالتی بچه گونه داره) ولی همین تن صدا در فیلمی مثل سنتوری به ضررش تموم شد چون با نقش همخونی نداشت.

***

سیروس:

۷ - داشتن تاییدیه از یک صاحبنظر سینما.

 ( فارغ ا لتحصیل یک مدرسه سینمایی باشد یا نباشد). هر فیلمی این تاییدیه را داشته باشد قابل اعتنا است. هر چند ما با تایید کننده اختلاف سلیقه داشته باشیم. تایید ملیونها نفر که مثلا"امشب اشکی میریزد" را دیده باشند یک پول سیاه ارزش ندارد. شخصا کسانی را میشناسم که پنجاه بار فیلم" دالاهو" را دیده‌اند و کیف کرده‌اند. در این مورد کشف ارزش هنری سینمای امریکا توسط نویسندگان" کایه دو سینما "مثال بسیار معتبری است.

***

سیروس:

۸ - بیشترین بار انتقال مفهوم به عهده تصویر باشد.

 اگر فیلمی به زور دیالوگ و نریشن کارش را پیش ببرد آن را نمیتوان فیلم خوبی دانست . می تواند تئاتر خوبی باشد یا یک نمایشنامه رادیوئی خوب. هر چند دیالوگ‌های زیبا از امتیازات یک فیلم خوب است.

***

سیروس:

۹ - فیلم باید روی پای خودش باشد. در تاریکی سینما بتواند رابطه‌اش را با تماشاچی بر قرار کند. حرفش را بزند  تثیرش را بگذارد . و تمام .

 اگر فیلمی بخواهد به زورتوضیحات و مصاحبه‌های کارگردان و دوستانش در مطبوعات و برشورهای قبل از نمایش و خلاصه هر عامل دیگری منظورش را بفهماند حتما لنگ میزند.

***

سیروس:

۱۰ - کارگردان نکته‌ای یا رابطه ای یا موضوعی را که کسی قبل از او بیان نکرده به زیبائی مطرح کند. و یا یکی از اینها را زیباتر از هر زمان دیگری که مطرح شده بیان کند و وجه متناسب با آن را در یک روان سالم ارتقا دهد.

***

سیروس:

۱۱ - عناصر تشکیل دهنده فیلم"  فیلمبرداری. دکوپاز. مونتاز. دیالوگ. اسپشیال افکت.." به عنوان یک اثر هنری زیبا و متناسب باشند.

 هر چه این عوامل بیشتر باشنید با فیلم بهتری روبرو هستیم . عواملی که در فیلم‌های شاخص میتوان دید مثلا:

 فیلمبرداری"اینک اخرالزمان" یا تقریبا همه اثار تارکوفسکی که فیلمبرداری اکثرشان بسان کنار هم گذاشتن زیباترین تابلوهای نقاشی است (استاکر یا اینه را ببینید) یا دیالوگ‌های شیر در زمستان یا مونتاژ (فقط مونتاژ) جی اف کی و یا دکوپاژ فصل کوپه قطار (جولیا) شاهکار فرد زینه‌مان و یا کل عوامل در(سامورائی) شاهکار "ژان پیر ملویل" مثل فیلمبرداری با رنگهای سرد و موزیک متن بسیار زیبا وغیره که همه در خدمت بیان عمیق‌ترین تنهائی یک مرد هستند و باز هم همه عوامل در سکانسی از"چقدر دره من سبز بود" که دختر در لباس عروسی برمیگردد و کشیشی را که دوست میدارد در یک نمای دور و محو می‌بیند که برای دیدنش از کلیسا بیرون میاید تا "جان فورد" یکی از حسرتبارترین جدائی‌ها را به تصویر کشد.

***

محسن:

۱۲ -موسیقی فیلم باید در خدمت فیلم باشد.

موسیقی یکی از جذابیت‌های فیلم است. ولی بر خلاف عقیده عامه که می‌گویند: "فیلم موسیقیش خیلی خوب بود" من نظرم چیز دیگری است. موسیقی فیلم باید درخدمت فیلم باشد. موسیقی فیلمی که تماشاچیان بعد از خروج از سینما زمزمه کنند و بروند به دنبال پیدا کردن نوار و یا سی دی آن صرفن از نقطه نظر موسیقی خوب است. کارشناسان سینمایی عقیده دارند فیلمی دارای موسیقی مناسب است که تماشاچی در موقع خروج از سینما به این فکر کند که فیلم اصلن موسیقی نداشت. یعنی در واقع آن چنان در فیلم جا بیافتد که به عوامل تصویری کمک کند. البته فیلم‌های موزیکال از این امر مستثنا هستند. نمونه بارز آن فیلم "مردی از لامانچا" است. که به عقیده بسیاری از کارشناسان از جمله علی اصغر طاهری یکی از بهترین موسیقی‌های متن تاریخ سینماست. در حالی که خود فیلم هم دارای بیشترین ارزش هنری است.

البته آلفردهیچکاک در میان فیلمسازان از جمله معدود کارگردانانی است که از موسیقی بیشترین استفاده را در انتقال حس فیلم به تماشاچی می‌کرد.

***

محسن:

۱۳ - معرفی شخصیت ها:

در شروع فیلم و در کمترین زمان ممکنه تقریبن کلیه شخصیت های فیلم باید معرفی شوند. نه اینکه بعداز یکساعت از شروع فیلم تازه آدم های جدیدی وارد فیلم شوند که تازه مدتی هم به معرفی آن ها بگذرد یا نگذرد. نمونه این گونه فیلم ها را در نسخه های هندی بسیار میتوان یافت.

***

محسن:

۱۴ - پیش بردن دو تم موازی:

اگر قرار است دو تم موازی در فیلم نشان داده شود که بعد این دو در طول فیلم نقاط مشترکی داشته باشند این دو تم باید به ترتیب و با میزان مساوی و به تناوب نشان داده شوند تا از نظر نقطه نظر طول سکانس ها وقفه ای در ذهن ایجاد نشود. در حال حاضر این مورد از این نظر که هر کارگردانی به آن پی برده است و از اولین دروسی است که یاد می گیرد بسیار کم دیده می شود.

***

۱۵ - ؟

 

نظرات 13 + ارسال نظر
پادرا یکشنبه 15 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:32 http://padra.blogsky.com

من فکر کنم فیلم خوب اونه که یا موضوع خوب داشته باشه و یا پرداختش انقدر خوب باشه که بشه بالغ بر ۱۰ بار دیدش

بیشتر باید توضیح بدهی.موضوع خوب خودش حرف و حدیث داره. تعریف موضوع خوب چیه. فقط فیلم آموزنده مثال نزنی که کامنتتو دیلیت میکنیم. در ضمن خیلی از فیلمهای بد را هم خیلی ها چندین بار میبینند.

فیروزه یکشنبه 15 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:19

فیلمی که حداقل یکی از موارد زیر رو داشته باشه به نظر من ارزش دیدن رو داره

فیلنامه قوی ( یعنی داستان فیلم حرفی برای گفتن داشته باشه حالا می تونه یه موضوع ساده باشه یا نه یه مسئله ای باشه که تا حالا به ذهن کسی نیومده باشه مهم اینه که موضوع رو قوام اورده باشه )

بازیهای خوب ( بعضی کارگردانها انچنان بازی از اماتورها میگیرن که ادم حیرون میمونه که طرف مثلا بازی اولش بوده )

فضا سازی مناسب و ریتم نرمال

موسیقی فیلم ( بعضی از فیلمهای موزیکال شاید تنها نکته قوتشون همین بوده و موفق هم بودن )

به نظر من اگر توضیح فضاسازی مناست و ریتم نرمال را بیشتر مینوشتی بشود یه عنوان یکی از سطور تاریخی این مانیفست درج شود. در مورد فیلمنامه قوی و خوب همان طور که در نظر حسام آمده الزامی نیست که از یک فیلمنامه خوب یک فیلم خوب حاصل شود. و همین طور در مورد موسیقی خوب. موسیقی خوب موسیقی خوب است فیلمش ممکن است فیلم خوبی نباشد. بسیاری از فیلمها را میبینیم که وقتی از سینما خارج میشویم حس میکنیم که اصلن موسیقی نشینده ایم. این را میشود کفت گه موسیقی در خدمت فیلم بوده. اگر در فیلمی وقتی که از سینما بیرون میاییم آهنگش را زمزمه کنیم و در باره فیلم اصلن فکر نکنیم فیلم خوبی نبوده میتوانستیم سی دی موسیقی فیلم را بخریم و گوش بدهیم.
بازی های خوب را میتوانیم در مانیفست بگنجانیم. نمونه اش همین بازی ادری هپبورن در فیلم تعطیلات رمی از ویلیام وایلر که موضوع پست قبلی همین وبلاگ بود.

پادرا دوشنبه 16 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:55 http://padra.blogsky.com

آخه به نظرم نمیشه تو دنیای مدرن با معیارهای کلاسیک فیلم خوب رو توجیه کرد . این مثل دفاع علمی از دین میمونه !

از اونجا که هدف زیبایی شناسی تو همه هنر ها لذت ادراکی اثره اگه از زیاد دیدن یه فیلم بد و خشن و ناآشنا لذت بردیم باید مطمئن باشیم که فیلم خوبیه !

از طرفی من اصلا رو موضوع تاکید نمیکنم چون لذت فرمالیستی خیلی جالبتره ولی موضوع خوب رو اگه بخواهیم تعریف کنیم دقیقا همون بدیهیات زندگی انسانهاست که انقدر تکراری شده که از یادمون رفته

با صحنه های اضافه هم مخالفم ولی کش دادن فیلم یه جاهایی به زیباییش اضافه میکنه اینو نباید از نظر دور داشت

ما که نمیخاهیم با معیار های کلاسیک فیلم خوب رو تعریف کنیم. میخاهیم معیار های یک فیلم خوب را بنویسم. کلاسیک یا مدرن. بسم الله. مثلن فیلم ده کیارستمی فیلم خوبیه ولی اگه توی سینماها نشون بدن مردم تمام صندلی ها رو پاره میکنن میان بیرون. با هیچ معیار کلاسیکی هم نمیسنجیمش.
در مورد صحنه های اضافی باید دید که آیا فیلم فراره زیباییهای طبیعت را در جایی نشان بدهد یا زیباییهای اندام یک زن را نشان بده یا چی؟ اگر در خدمت فیلم است که باشد کشدارش هم باشد کاری که فوردکاپولا مثلا در اینک آخرالزمان میکند و در یک فیلم خشن جنگی با هلیکوپتر به یک دهکده آرام و زیبا و مدرسه ای زیبادر دهکده و کودکانی زیباتر نزدیک میشود. سکانسی نسبتن طولانی در نشان دادن آرامش دهکده که وقتی ای آرامش به رگبار بسته میشود تو میدانی که چه چیزی از دست رفته است. ولی فرض کن هلیکوپتر از این جماعت رد میشد وک مثلن میرفت در یک اردوگاه و به زمین مینشست. خب که چی؟ به به . طبیعت زیبا. مرغکان جنگلی. دخترکان شناگر در ساحل دریاچه.
بهرحال یک جمله بنویس جامع قاطع مانع ساطع باطع و تمام اینا که بذاریم توی مانیفستمون.
خسته شدم پسر. یکی بیاد این کیبورد و از جلوی دست من برداره.

پادرا دوشنبه 16 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 19:36 http://padra.blogsky.com

در رویکرد به هنر سینما میشه سه عامل رو تفکیک کرد:

۱- هنرمند (کارگردان - بازیگران - آهنگساز - مهندسان کامپیوتری - فیامنامه نویس - طراحان صحنه و ... )
۲- مخاطب (قشر هنرشناس - عامه مردم - محافل سیاسی و خبری و ...)
۳- خود اثر (فرم - محتوا - پرداخت - ساختار - تناسبات زمانی - نوع آوری ها و ... )

فکر میکنم برداشت هرکس از فیلم خوب به یکی از این سه عامل گرایش داره
من خودم مخاطب رو از همه مهمتر میدونم نه خود فیلم رو (و نه حتی هنرمندانش رو) برای همین فکر کنم برای تعریف فیلم خوب هیچ وقت به خودش نمی پردازم و مسلما در مانیفست شما جایگاهی نخواهم داشت !

یه پیشنهادی هم دارم ...... میتونیم این سوال رو هم بپرسیم که فیلم خوب چه فیلمی نیست ؟!
به نظرم اینطوری زودتر میشه به نتیجه رسید

اولن برای تعریف یک فیلم خوب اگر به خودش نپردازیم پس به چه بپردازیم؟
بعد. این که بپرسیم فیلم خوب چه فیلمی نیست این یعنی چه؟ خوب میپرسیم. ولی اولی را که شروع کرده ایم تمام کنیم. بعد یک پست میگذاریم و میگوییم که یک فیلم بد فیلمی است که اینها را نداشته باشد.
تو هر کدام از عوامل داخل پرانتزی که در بالا نوشته ای را یک کمی باز کنی هر کدامش میشود یک ماده مانیفست.
میدونی یکبار دیگر پست را بخان میخاهیم ببینیم فیلم خوب چه فیلمی است. اصلن برو توی ویلاگ خوت بنویس فیلم بد چه فیلمی است تا برات بنویسم که چه فیلم های بدی را دهها بار دیده ام.
در ضمن فکر کردی ما از قضیه به این سادگی ها میگذریم؟ تا حداقل یک ماده از یک فیلم خوب ازت نکشیم بیرون ول کن معامله نیستیم.

پادرا سه‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:00 http://padra.blogsky.com

خووب من که نطرمو دادم فیلمی که ۱۰ بار بشه دید خوبه ...همین
مطئن باش اون فیلمی که فکر میکنین بده ولی از رو ناچاری ۱۰ بار دیدینش خوب بوده
ولی من که نظر قطعی راجع به فیلم خوب نمیدم بخاطر اینه که هرچی بگی مثال نقضش زیاده همه اون موارد داخل پرانتز با یه مثال قابل نقضند
به نظر من فیلم خوب اونیه که مخاطب زیاد داشته باشه و از اقشار مختلف و در ضمن بشه ۱۰ بار دیدش !!!!!

چند تا از فیلمهایی را که ده بار دیدیش مثال بزن و در ضمن نظر تو را به آرای عمومی میگذارم. شاید بشود با تغییراتی در متن نوشته ات به عنوان یک تبصره ای چیزی توی مانیفست درجش کرد.

پادرا سه‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 23:38 http://padra.blogsky.com

1- من دقیقا با حسام موافقم که فیلم باید هماهنگ باشه یعنی موضوع و پردازش اش بهم بخوره و این رو اضافه میکنم که فیلم خوب توی هر ژانری که باشه (حتی ترسناک یا گیشه ای) باید صحنه های جذابی داشته باشه و زیبایی چه مستتر و چه نمایان در اون احساس بشه.

2- از طرفی فکر میکنم بازی هنرپیشه ها و صحبتهای اونها باید با موضوع فیلم و زمان داستان همخوانی داشته باشه … مثل دیالوگهای عبری تو فیلم مصائب مسیح یا لحنهای جدی و سریع تو فیلمهای اکشن.

3- و نکته دیگه خود موضوع فیلمه که باید انسان رو از روزمرگی رها کنه … حالا این رها کردن میتونه خیلی فانتزی یا همون موضوعات زندگی روزمره باشه که به نوع دیگری بهشون نگاه میشه مثل فیلم خانه دریاچه ای که علت نرسیدن دو عاشق رو بهم در فاصله زمانی میبینه بجای فاصله مکانی

چی چی رو من با حسام موافقم. اون نموم شد و رفت. تو اصلن رفتی متنو دیدی؟ یک راست اومدی سراغ کامنت و داری کامنت میگذاری. موضوع رو من تموم کردم که از قول تو و حسام ماده ۵ تصویب شد و تموم شد.
برو سراغ یک کتگوری دیگه.

پادرا چهارشنبه 18 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 20:16 http://padra.blogsky.com

ای بابا بیا و خوبی کن !! من اینهمه فکر کردم تا به این نتایج شگفت رسیدم شما کارو تموم کردین ؟

البته واقعا بلاگ خوبی بود چون کلی چیز یاد گرفتم و کلی فکر کردم .... به این میگن یه بلاگ خوب که یکی توش ۱۰ بار کامنت بذاره ول کن قضیه هم نباشه :))))))

به هرحال خسته نباشید همگی ...... آی لاو یو

چی چی رو خسته نباشیم. هنوز کلی راه مونده. البته دیگه شیفتش میدیم پایین. کم کم تکمیلش میکنیم.

پادرا شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:57 http://padra.blogsky.com

آقا جان ناسلامتی اسم من ستیزه گره نه شما ! شد ما یه چیزی بنویسیم یه مخالفتی نکنین باهامون ؟ .......... ای بابا

نام شما ستیزه گر مهربان است و نام ما صلح جوی نامهربان.

سیما دوشنبه 30 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:54

سلام من این چند وقت سرم شلوغ بود و دیر این قسمت را دیدم و هر چی فکر می کردم می دیدم یکی نوشته است البته نتیجه مهم است.
ولی یک چیز که من فکر می کنم مهم است هماهنگی موسیقی و special efect‌ است که بعضی وقتها مناسب است وبعضی وقتها اعصاب خوردکن می شود. البته الان مثالی دم دست ندارم خودتان که استادید مثالش را پیدا کنید

در مورد موسیقی باید بگوییم که موسیقی اگر در کل فیلم یا قسمتهایی از آن مشکل داشته باشد خوب مسلمن از ارزش فیلم کاسته میشود. مثال هم نزدیم نزدیم. البته فیلم های ایرانی مخصوصن فیلمهای اول انقلاب پر از این نمونه هایی است که شما ذکر کرده اید.

سیما دوشنبه 30 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:57

یک چیز دیگه یادم رفت بنویسم و اینکه فیلم هر چقدر هم که از نظر برخی از کارشناسان خبره نقص ها و ضعف هایی داشته باشد بتواند برای مدتی باعث شود انسان روی ابرها سیر کند مثل فیلم راه رفتن روی ابرها

این هم درست. ولی خیلی از فیلم های مطرح تاریخ سینما از جمله مثال بسیار شاخصی که آقای سیروس در مورد فیلم چقدر دره من سبز بود اثر جان فورد فقید باعث میشود که آدم روی ابر هم که باشد پایین بیاد.

سیامک چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:58 http://morghegereftar.persianblog.ir

اولین چیزی که در مورد یه فیلم میپرسم اینه که جذاب هست یا نه.دوستان نزدیکم میدونن منظور من از جذابیت چیه. بله آقا جان! فیلم باید جذاب باشه!

یکی دو تا از فیلم های جذابی که دیدی مثال بزن تا ما این بند را به عنوان یکی از مواد مانیفستمون بنویسیم.

حمیدرضا دوشنبه 1 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:17

یک جمله از هیچکاک میگم:
فیلم خوب فیلمیه که وقتی از سینما بیرون امدی احساس نکنی پولی که برای پرستار بچه راننده تاکسی بلیط سینما و...دادی و وقتی که برای دیدنش گذاشتی رو هدر داده باشی.
من وقتی فیلمی رو میبینم سعی میکنم تمام نکات مثبت ومنفیشو با هم جمع کنم .اگه مثبتها زیادتر باشه میگم جمله هیچکاک تو این فیلم صادق بود وارزش دیدن داشت ولی اگه نکات منفیش بعد از فیلم تو یادم بود معلوم میشه وقتم را هدر دادم.

این استاد مسلم سینما هرچه که بگوید درست است و باور پذیر. ولی یک مساله هم هست و آن هم به سلیقه بر می گردد. گاهی کسانی از فیلم هایی که بیش از یکبار دیده اند تعریف می کنند و تاییدیه تو را هم می خواهند که حیران می مانی که چه بگویی که توی ذوقشان نخورد. این جاست که باید اولش بگویی حق با شماست و بعد یواش یواش آب سردی روی این سلیقه بریزی. آبی که طرف را بیدار کند.
ممنون از کامنتتان.

علی پنج‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:56 http://www.irden.com/club/group/16/

چه بحث مفید، موجز و کاربردی را شروع کرده اید. داشتم دنبال یک تعریف و مثال خوب برای مانیفست می گشتم که وبلاگتان را پیدا کردم. می تونم تقاضا کنم اگر متن و نمونه ای از مانیفست های خوب حرفه ای دارید برایم بفرستید؟
قصد دارم این کار را برای دندان پزشکی انجام دهم، در حوزه های مختلف آموزش، پژوهش، درمان، بهداشت، مدیریت، بازار، ... شاید استارت کار زده شود، بقیه دست اندرکاران هم جرات کنند وارد شوند!
http://www.irden.com/club/group/16/
برای شما آرزوی موفقیت و شادی دارم.

ممنون.
من متنی از مانیفستی ندارم. فکر کنم همین طور که کار را شروع کرده اید بسیار درست است در طی کار مشکلات و گیر و گرفتاری های کار هم حل می شود و مانیفست دندان پزشکی تان به شکل شسته رفته ای در می آید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد