فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

گلدن گلاب برای جدایی نادر از سیمین

جدایی نادر از سیمین. اصغر فرهادی گلدن گلاب

 

دقایقی پیش، اصغرفرهادی جایزه ی گلدن گلاب را برای فیلم جدایی نادر از سیمین دریافت کرد.

 

اصغر فرهادی و پیمان معادی جدایی نادر از سیمین گلدن گلاب

 

پیمان و اصغر 

بعد از دریافت گلدن گلاب

نظرات 11 + ارسال نظر
pat دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:31 http://iampat.net

همیشه خوش خبر باشید :)

پروانه دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 13:36 http://shahnamehferdowsi.blogsky.com/

بهتون تبریک میگم

منم به شما و همه ی ملت ایران تبریک می گم.
این اولین جایزه در نوع خودش بود. البته گلدن گلاب با جشنواره های هنری که قبلن این فیلم توی اونا جایزه برده فرق داره و سطحش از اونا بالاتر نیست ولی خب تا به حال فیلمی از ایران این جایزه رو نبرده بود.
اسکار رو هم خواهد گرفت. گلدن گلاب یه جورایی تست اونم هست.

حسام دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 20:43 http://hessamm.blogsky.com

عااااااااااااالی بود... کیف کردم، ایشالله اسکار.

* قرار بذاریم با ملت اگه اسکار هم برد بریزیم تو خیابون! مگه بردن اسکار چی از بردن استرالیا و آمریکا تو فوتبال کمتر داره؟؟؟؟؟

تازه خیلیم بهتر از فوتباله.

فلورا دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 21:16

از ۶:۲۰ دقیقه صبح به یاد شمام و هر لحظه میخواستم بهتون تبریک بگم... میدونم که خوشحالین!
شادیهایتان و شادی هایمان صدچندان باد

مام به شما تبریک میگیم.
ما منتظر اسکارم هستیم که کلکسیون جایزه های فیلم های ایرانمون تکمیل بشه.

نیلوفر سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:28

از جایزه بردن جالبترش سخنان کوتاهی بود که در آن از مردم ایران گفت ،فقط یک شخصیت ناب میتواند در اوج برنده شدن کارش به یاد مردم باشد ،

هنرمند ینی همین.

پروانه سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:23

بچه ها برام ضبط کرده بودند و دیشب یک کمی از زرق برق های اون مراسم رو دیدم و هم حرفهای فرهادی رو گوش کردم خالی از های و هوی و شلوغ بازی آرام و ساکت و صبور بسیار متین و سخنانش هم در عین سادگی بسیار پر بار. و آفرین به مردم ایران که پیش از دنیا این گوهر را کشیدند بیرون. و آفرین به شما
به خودم چی بگم که تا به حال این فیلم رو ندیدم! شما یه چیزی بگید!

شما محکوم می شوید که سی دی این فیلم را بخرید و در حین تماشای آن مقداری نخود روی زمین بریزید و زانو بزنید روی نخود ها و در تمام طول فیلم به این حالت بمانید.

این سکانسی از یک فیلم کمدی بود که مجازات دانشجویانی بک مرکز آموزش سینمایی بود که به فیلم مورد علاقه استاد و درسی شان ایراد می گرفتند ینی رزمناو و پوتمکین سرگی آیزنشتاین،


بهرحال شما یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما را تا کنون از دست داده اید.
این فیلم را حداقل دوبار باید دید.

این لینک را ببینید که بدانید چه چیزی را تا کنون از دست داده اید.

http://filmamoon.blogsky.com/1390/01/17/post-213/

البته اگر داستان فیلم را با جزییات نمی دانید کامنت ها را نخوانید. قبل از این که فیلم را ببینید.

فرناز سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 http://farnaz.aminus3.com/

دیروز اومدم اینجا که خوشحالیمو با حال خوش بقیه چند برابر کنم .. حدس زدم که چنین پستی باید اینجا داشته باشیم .. وقتی که کامنتم توسط هیولای نحس اینترنتی خورده میشه یا رد نمیشه یا حلاصه ایراد پیدا می کنه تعجب نمی کنم .
بیشتر وقتی تعجب می کنم که می تونم از اینترنت مثل آدمهای معمولی و متمدن !! استفاده کنم .
از اینکه یک نفر از اونهمه آدمی که اصغر فرهادی گفت من هستم خوشحالم . و از اینکه چند نفر دیگه از اونائی که اصغر فرهادی گفت اینجا هستن و خوشحالن خوشحالترم
!

این خوشحالی های شما چقدر خوب بود.

از اینکه یک نفر از اونهمه آدمی که اصغر فرهادی گفت من هستم ................................

پارسا پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:51

فکر نمیکنم کسی اون لحظه رو فراموش کرده باشه و چشماش خیس نشده باشه لحظه ی با شکوهی بود برای هر ایرانی به امید برنده شده در اسکار

ما که همسایه ها را بیدار کردیم.
اسکار هم خواهیم گرفت.

پروانه چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:35

فیلم را دیدیم
ولی یک بار برای من کافی بود. چون خیلی برایم آشنا بود . «نادر» را می شناسم همین نزدیکی من است و سیمین را هم همینطور از جنس سیمین خیلی زیاد دور و برم ریخته. ترمه هم پاک و بی آلایش است مانند فرزند شما ، فرزند ان من و.. همه ی کودکان.
نمی دانم چرا باید دوبار این فیلم را ببینم در صورتی که همیشه مشغول تماشای واقعی آن هستیم.

پولی از توی کشو گم شده بود. که نادر تهمت زد که خانم بیات آن را دزدیده. فهمیدید که آن پول را چه کس دزدید؟
البته این را اگر جواب دادید دیگر دومی را نمی پرسم. به شرط این که تقلب نکنید و به شما نرسانند.

پروانه پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:20

باید دختر کوچولو برداشته باشه

این فیلم خیلی جای بحث داره و فیلمنامه ش با هوشمندی بسیار نوشته شده

تیپ نادر: مردی کاملا ایرانی . هم از نظر چهره و هم نظر رفتار و افکار. انگار کارگردان به اعماق رفته بود

سمین: زنی که خانواده شو دوست داره ولی در هنگام تماشای کانادا آنقدر غرق شده که مژه هم نمی زنه
ولی رنگ موهاش نشون میده که یه چیزایی درونش هست که می جوشه!
حالا من می پرسم :موهای سیمین چه رنگی بود؟

مادر سیمین: پدر نادر رو نگه میداره و نادر رو مثل دخترش دوست داره و مثل یک مادر ایرانی مهربونیش نابه

اون صحنه که پدر نادر دست سیمین رو گرفته بود اشک منو در آورد

به همین دلیل باید فیلم را بیش از یکبار دید. تکلیف پولها را نمی دانید چه شده. بنابراین قضاوت نمی تونید بکنید که در این اتهام رضوانه بی گناه بوده یا نه.
من چیزی از رنگ مو و این که بسته به رنگ مو آدم ها می توانند چه ویژگیهایی داشته باشند را نمی دانم.
مادر سیمین شاهکاره. شاید بتوان به جرات گفت که بی تاست.

پوریا پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 23:44

روز خنده ی ما بود
روز گریه ی دشمن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد