بیضایی و رفیعی جم
***
بازیگران نقش اول مرد و زن و همچنین کارگردان فیلمی در حال تهیه، در خلال ساخت آن، با فشار سرمایه گذاران و اسپانسرهای فیلم، کنار گذاشته میشوند. فیلم از بیخ وبن خط دیگری را دنبال میکند که در فیلمنامه اولیه نیست. "وقتی همه خوابیم" روایت این قصه است، از زبان بهرام بیضایی.
هفت سین سینمایی ۱۳۸۸
***
سال دیگر را که می داند حساب
***
جان هر کسی که دوست دارید، از همین حالا با خودتان پیمان ببندید که سال آینده فیلم های خوب ببینید.
هفت سین سینمایی این جا هم هدیه
وبلاق وزین فیلم هایی که می بینیم به شماست.
Vicky Cristina Barcelona
سناریست و کارگردان: وودی آلن
ویکی (ربکا هال) و کریستینا (اسکارلت یوهانسون)، تصمیم میگیرند که تابستانی را در بارسلونا بگذرانند. هر کدام به دلیلی. ویکی نامزدی خوابانده در آبنمک دارد و کریستینا زندگی بدون عشقی را میگذراند. در یک نمایشگاه نقاشی، خوان (خاویر باردم) که خود نقاشی است که به تازگی از زنش جدا شده، توجه کریستینا راجلب میکند. کمی بعد و در رستورانی، خوان، آنها را دعوت میکند که تعطیلات آخر هفته را با وی بگذرانند. شراب خواری و ...... و سه نفری عشقبازی کنند. در حالی که ویکی بعد از آشنایی با خوان بهم ریخته است، در نهایت کریستینا و خوان زندگی مشترکی را آغاز میکنند. پیوستن ماریا (پنه لوپه کروز) همسر سابق خوان به زندگی آنها، جلوههای دیگری از روابط آدمها را به نمایش میگذارد. جلوههایی که برای هر سه جذابیتهای خودش را دارد ولی در نهایت این کریستینا است که قادر به ادامه دادن آن نیست.
ادامه مطلب ...
اسکار ۲۰۰۹
یک هفته تا جذاب ترین -نه الزامن هنری ترین- مراسم سینمایی جهان باقی مانده است.
من بیش از پنج فیلم را ندیده ام.
1 - The Dark Knight --------------------------------------Heath Leger
2 - The Curious Case of Bejamin Button ---------Make up
3 - Changling ------------------------------------------------Best Actress Angellia Jouli
4 - Wall E ----------------------------------------------------Sound Editing,
5 - The duchess -------------------------------------------Custom design
6 - Slumdog Millionaire----------------------------------Cinematography
7 - Slumdog Millionaire----------------------------------Directing
8 - Slumdog Millionaire----------------------------------Film Editing
9 - Slumdog Millionaire----------------------------------Original Song
10- Slumdog Millionaire----------------------------------Best Picture
11 -Wall-E ---------------------------------------------------Screenplay Original
12 - The Curious Case of Bejamin Button -------Screenplay Adapted
13 - Presto --------------------------------------------------Short Film Animated
14 - The Curious Case of Bejamin Button -------Art Direction
15 - Vicky Cristina Barcellona -----------------------Penelope Cruz
16 - Wall - E-------------------------------------------------Soun Mixing
17 - The Dark Knight ----------------------------------- Visual Effect
18 The Curious Case of Bejamin Button -------- Brad Pitt
19 - Wall E -------------------------------------------------Animated Feature
20 - Costume Design -----------------------------------Duchess
یک چیز دیگر را هم بگویم. از این که فیلم Vicky Cristina Barcelona به قول عاشقان سینما مورد بی مهری هیات ژوری واقع شده بسیار مغموم هستم. چرا که وودی آلن راخیلی دوست دارم. این فیلم فقط کاندید بهترین هنر پیشه نقش دوم زن است یعنی پنه لوپه کروز. با این که فیلم را ندیده ام اما ندیده اسکار را دودستی تقدیم او می کنم.
***
شما هم نظر خودتان را بدهید.
می توانید از این لیستی که در این جاست و در فرمت پی دی اف است پرینت بگیرید و بگذرید جلوی رویتان و شب دوشنبه آینده تا صبح بنشینید و چرت نزنید و دانش سینمایی خودتان را محک بزنید.
***
شهرزاد نوشت:
میلیونر زاغه نشین: بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه اقتباسی و موسیقی
کیک تولد فیلمامون ساخته قنادی ترانه
سالروزهای تولد به نظرمان کنتوری برای رسیدن به آخر کار است. قبلن این کنتور را برای خودمان و نزدیکان و کسانی که میشناختیم میانداختیم ولی مدتی است که این قضیه گریبان وبلاگهایمان را هم گرفته است. بیچاره این ها که مجبورند با ما راه بیاید. تازه می دانند که تا جایی می روند که ما می رویم. مگر در مورد وبلاگ های گروهی مثل این یکی. شانسی که دارند این است که ممکن است بعداز ما هم به حیاتشان ادامه بدهند.
نمک نشناسی از این بیشتر؟
با لنگان خرک خویش جلو میرویم. گیرم به مقصد نرسیم. اصلن رسیدن به مقصد را هم دوست نداریم. که چه؟ خسته و کوفته بگیریم بخوابیم؟ خواب خستگی را اصلن دوست نداریم. که بعدش بیدار شویم و ببینیم ای دل غاقل مقصد که این جا نبوده. آن وقت است که بیرون آمدن از زیر لحاف و راه افتادن به سوی مقصد بعدی دیگر همت می خواهد و ما همه آن را در خواب شب قبلمان جا گذاشتهایم.
لنگان خرکمان را عشق است.
***
دوازدهم بهمن ماه هزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی، دومین سال گرد تولد -به قول ابوغریب بخارایی- لوح نورانی "فیلم هایی که میبینیم" مبارک.
سکانسی به یادماندنی از فیلمی را می نویسم که نام فیلم را به یاد نمی آورم.
***
در این فیلم دو نفر باستان شناس جوان مجمسه ای تاریخی و بی تا را کشف کردند و پس از قتل یکی از آن ها به دست دیگری، آن که مانده بود مجسمه در مقداری پارچه و پتو پوشاند و آن را پشت وانتی گذاشت و علی رغم هوای بسیار طوفانی و بارانی از محل کشف به طرف جایی برای مخفی کردن آن رفت که ناگهان با ایست بازرسی مواجه شد. مامور پرسید:
بارت چیست؟
- وسایل کار و ... اینا. مامور به عقب وانت رفت و پس از چند ثانیه بازگشت.
- چیزی که پشت وانت نیست.
راننده پیاده شد و وقتی چادر وانت را کنار زد دید مقداری نمک کف وانت را پوشانده. و این یعنی اینکه جنس این مجمسه بی همتا از نمک بود و در اثر باران تبدیل به آب نمک شد.
اندوهی پس از دیدن این فیلم که از یک داستان واقعی ساخته شده بود، هنوز که هنوز است و پس از حدود سی و اندی سال بر دل من که فقط بیننده بودم، سنگینی می کند.
نویسنده و کارگردان: رومن پولانسکی
رزماری و گای* وودهاوس –میافرو و جان کاساوتیس- زن و شوهری جوان در جستجوی خانهای برای شروع زندگی زناشویی، به آپارتمانی هدایت میشوند. عشق بازی رزماری که در آرزوی مادر شدن است، و همسرش مدام به دلیل صداهایی گنگ و نامفهوم قطع می شود. در نهایت، شبی توسط موس شکلاتی خواب آور که میمی –روت گوردن**- همسایه مزاحمی که مدام آرامش وی با به هم میزند و با اصرار گای کمی از آن را میخورد، به خواب میرود. در خواب شیطان با اوهمبستر میشود.
***
بچه رزماری یکی از فیلمهای مطرح تاریخ سینما است که به جرات می توان به آن یک حادثه گفت. من فیلم دیگری را در این ژانر و با تاریخ ساخت قبل از ۱۹۶۸، به یاد ندارم. شاید اولین فیلم از نوع خودش باشد که به موضوع شیطان و شیطان پرستی پرداخته است. موفقیت بچه رزماری سیل فیلمهایی از این دست را روانه سینماها کرد که مطرحترینشان سریال های جن گیر و طالع نحس بودند. بعدها خودش نهمین دروازه در همین ژانر ساخت.
ادامه مطلب ...بعد از سی و یکی دوسال شاهد اکران فیلم دیگری از محمدرضا اصلانی هستیم. اصلانی را جز با شطرنج باد و این دومی یعنی آتش سبز بر پرده سینماها ندیده ایم و همین دو فیلم نشان می دهد که از جمله فیلمسازانی است که بیشتر دغدغههای خود را می سازد.
آتش سبز بر مبنای داستانی از ادبیات کهن فارسی ساخته شده است. و چه کار خوبی. بلکه دیگران هم یاد بگیرند و به سراغ این گذشته بروند. گذشته پر از داستان های قابل ساخت و نمایش است.
ادامه مطلب ...
بزرگ راه گمشده. ساخته دیوید لینچ سال ۱۹۹۷
زندگی زن و شوهری که به نظر می رسد روابط چندان صمیمانه ای ندارند از روزی که زنگ در به صدا در می آید و کسی از پشت در می گوید: دیک لورنت مرده است و از آن پس هر روزیک نوار ویدئویی روی پله های خروجی ساختمان می بینند وارد مراحل پیچیده تری می شود. نوارهایی که از داخل و خارج ساختمان آن ها که فیلم برداری شده وقتی که خودشان هم در منزل بوده اند.
فعلن همین قلاب را داشته باشید تا بعد. چرا که بعد از پست این مطلب برای دومین بار می بینیمش ولی برای نوشتن در باره آن راه درازی در پیش دارم.
***
اراده من و حسام بر این قرار گرفت که یادداشت بر این فیلم دشوار را به شکل مناظره ای در این صفحه بیاوریم. شیوه ای که شاید تا کنون سابقه نداشته باشد ولی اگر هم داشته باشد و برایمان کامنت گذاشتید بدون پاسخ تاییدش می کنیم. لطف کنید و برای کمک به ما فقط در باره فیلم بنویسید. البته امیدوارم که خوانندگان ابتدا فیلم را ببینند و بعد متن را دنبال کنند چرا که در صورت ندیدن فیلم هیچ چیزی از این نوشته دستگیرشان نخواهد شد. ما که فیلم را دیده ایم حیرانیم چه برسد به آنها که آن را ندیدهاند. فیلم از نقطه نظر سینمایی هیچ کم ندارد و در این جا صرفن به سناریو و درک درستی از آن می خواهیم برسیم. با این که فیلم هایی سورئاتلیستی و یا به طور کلی در مکتب سورئالیسم هر کسی از ظن خود شد یار من است ولی ما ترجیج می دهیم که بفهمیم که خود آقای لینچ به چه فکر می کرده والا ما خودمان فکرمان به هزار و یک جا می رود. بنابراین این شما و این ما:
ادامه مطلب را ببینید.
ادامه مطلب ...![]() |
گروه فرهنگی؛منتقدان مجله معتبر فرانسوی کایه دو سینما فهرست صد فیلم برتر تاریخ سینما را منتشر کردند که شاهکار سال ۱۹۴۱ اورسن ولز در صدر آن قرار دارد. این در حالی است که در چند سال اخیر در نظرسنجی های تاریخ سینمایی «همشهری کین» صدر را از دست داده بود؛ رتبه یی که کایه به فیلم ولز داده بار دیگر فیلمی را که سال هاست بهترین فیلم تاریخ سینما نامیده می شود، دوباره بی رقیب می کند.رده دوم این فهرست به طور مشترک از آن فیلم ۱۹۵۵ «شب شکارچی» ساخته چارلز لاتن با بازی رابرت میچم و فیلم ۱۹۳۹ژان رنوار یعنی «قاعده بازی» شد. «طلوع» (فریدریش ویلهلم مورنا ۱۹۲۷) با حضور جرج اوبراین و جنت گینور و «آتالانت» (ژان ویگو ۱۹۳۴) با بازی ژان داسته، دیتا پارلو و میشل سیمون رده های چهارم و پنجم فهرست کایه دو سینما را به خود اختصاص داده اند. فهرست مجله کایه دو سینما این ماه در قالب یک کتاب مصور و توصیفی منتشر شد و فیلم های این فهرست را ۷۶کارگردان، منتقد و دست اندرکاران سینمای فرانسه انتخاب کرده اند. تمام ۱۰۰فیلم انتخاب شده از پنجشنبه پیش تا ژوئیه سال آینده در پاریس نمایش داده می شوند. تمام مطلب این پست از روزنامه اعتماد که ما هر روز می خوانیمش درج شده است. کایه دو سینما هم که بر تخم چشم ما جا دارد. |
یکی از فیلمهای پنجمین جشنواره فیلم تهران ۳۰ آبان – ۱۴ آذر ۱۳۵۵، جسدهای عالی ساخته فرانچسکوروزی بود. با بازیگری لینو ونتورا. به خاطر نمایش این فیلم قرار بود که کارگران و بازیگر نقش اول آن در تهران حضور یابند ولی به دلیلی که هرگز معلوم نشد یا شد و من از آن بی اطلاع ماندم، این فیلم در گمرک مهرآباد گم شد. فرانچسکو روزی دیگر دلیلی برای حضور در تهران نداشت. ولی لینو ونتورا به ایران آمد و به گشت وگذاردر تهران پرداخت و در یکی دو سالن هم حضور یافت. در این عکس وی در مرکز جشنواره در حال گفتگو با مدیر وقت جشنواره پاریس یعنی پیرهانری دولو است و نیز هژیر داریوش مدیر جشنواره فیلم تهران که در عکس نیست.
جشنواره هم بعد از گم شدن فیلم، این برنامه را با فیلم آسهای پرنده ساخته جک گولد که فیلم برگزیده همان سال در جشنواره کارلوویواری بود عوض کرد. قولی هم دادند که اگر فیلم جسدهای عالی پیدا شود آن را با اجازه تهیه کننده و کارگردان نشان بدهند.
چهار روز بعد از اکران فیلم مجموعه دروغها در نیویورک، نسخه روپردهای آن در بیسچاراسفند و در کارتون های سیدی فروشیها، عرضه شد.
راجر فریس –لئوناردو دی کاپریو- مامور مخفی CIA در اردن در تعقیب تروریست های مسلمانی است که اهداف غیرنظامی را بمب گذاری می کنند. او اطلاعاتی را از مغز متفکر تروریستها بدست میآورد. فریس به کمک رییس خود، اد هافمن –راسل کرو- نقشه ای برای نفوذ به شبکه تروریستی ال سلیم می کشد.
در این میان رییس سازمان امنیت اردن نیز به کمک آنها میآید.
فریس در حادثهای زخمی میشود و به تدریج و در طول دوره درمان عاشق پرستاری به نام آیشه –گلشیفته فراهانی- میشود. این عشق به دنبال افشا شدن دروغهایی که طی فیلم پی به آن میبرد، او را در گرفتن تصمیم نهایی به جدایی از سازمان و اقامت همیشگی در اردن یاری میکند.
فروش سیدی این فیلم در صدر بازار مخفی تهران است. نسخه ای با کیفیت پایین که صرفن به دلیل حضور خانم گلیشیفته فراهانی فروش فوق العاده دارد. آنچه که از فیلم میتوان فهمید، بازیهای هنرپیشگان آن است. لئوناردو دی کاپریو مثل همیشه عالی است. وی امسال هم احتمالن کاندیدای دریافت اسکار خواهد بود.
راسل کرو و گلشیفته هم به هم چنین. جلوههای ویژه فراوانی را در فیلم شاهدیم. و نیز تشکلیات داخلی یک سازمان تروریستی را سازندگان فیلم به تصویر میکشند. سکانسی که تروریست ها تصمیم میگیرند که سر فریس را ببرند با اینکه شبیه آنچه که از این عمل ضد بشری تروریستی در کلیپها دیده ایم متفاوت است ولی بسیار نفس گیر است.
یکی از سکانسهایی که قبل از نمایش فیلم هم بحث انگیز بود، مربوط به نمایی است که عکس آن را در اینجا میبینید. در این سکانس فریس طبق نقشه برای راهیابی به قلب سازمان تروریستها که آیشه را دزدیدهاند، خود را طعمه میکند و چهار اتومبیل به سمت وی میآیند. این نما از سوی دوربینهای ماهوارهای فیلمبرداری میشود که در نهایت اتومبیلی که فریس را میبرد تحت تعقیب قرار گیرد ولی تروریست ها با چرخیدن در زمین کویری، فضا را غبار آلود کرده و در پایان، هر یک به سمتی میروند و در نتیجه معلوم نمیشود که فریس در کدام اتومبیل است.
این سکانس اینگونه تفسیر میشود که با وجود کلیه امکانات پیشرفته باز هم یک حرکت ساده ممکن است بتواند در مقابله با تکنولوژی روز پیروز میدان باشد. که به نظر من این نیز صرفن یک بازی تصویری و سینمایی و تحلیلی بازاری است. چرا که تکنولوژی روز بسیار پیشرفته تر از اینست که بخواهد رد کسی را با دوربین بگیرد. بگذارید عدم دستگیری بن لادن بعد از این همه عملیات تروریستی، فقط در سایه زکاوت وی در حرکاتی اینچنینی ندانیم.
این فیلم میتواند بدون سانسور در ایران نمایش داده شود. نقش گلشیفته هم همانگونه که قبلن در گزارش های خبری آمده بود در نقش پرستاری مسلمان و ایرانی-اردنی طبق سناریوی بعدن تغییر یافته بسیار جا افتاده است. چرا که در داستان اصلی این نقش مربوط به یک پرستار مسیحی و غربی است. حضور خانم فراهانی سناریو را به شکل کاملن درستی از شخصیت وی تغییر داد.
منتظر دیدن نسخه بهتری از فیلم هستیم.