ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
تنهایی عمیق یک سامورایی را هیچ کس ندارد، شاید ببر جنگل.
از کتاب "سامورایی" نوشته بوشیدو.
جف کاستلو، آلن دلون، قاتلی حرفهای و بسیار خونسرد ضمن خروج از محل قتل، توسط چند شاهد شناسایی شده و دستگیر میشود. جف به دلیل نبودن مدارک کافی به ویژه شهادت شاهد اصلی یعنی کتی روزر، پیانیست، آزاد میشود ولی تحت نظر پلیس است. در نهایت وقتی برای کشتن پیانیست استخدام میشود، با اسلحه خالی به سراغ او میرود و وانمود میکند که میخواهد او را بکشد و توسط پلیس به قتل میرسد.
در سکانس آغازین سامورایی حرکتی بدیع از دوربین غول نیمه دوم قرن گذشته سینمای فرانسه یعنی ژان پیر ملویل میبینیم. این سکانس چنین است که در پس زمینه تیتراژ فیلم، اتاقی دیده میشود که پرنده ای در قفس درون این اتاق است که در تمامی طول تیتراژ صدایش شنیده میشود. جف کاستلو که بر تختی دراز کشیده است. پس از پایان تیتراژ دوربین یکی دوبار به سمت جلو حرکت میکند ولی بلافاصله به عقب بر میگردد. و در یک کات جف کاستلو را در نمای نزدیکتری میبینیم و از زاویهای دیگر. چنین حرکت دوربینی این گونه تفسیر شد که گویا ملویل هم از نزدیک شدن و بهم زدن تنهایی عمیق این سامورایی وحشت دارد و در نمای بعد هرگز نمیفهمیم ملویل چگونه به او نزدیک شد. مگر اینکه بدانیم به او این اجازه داده شد. چرا که او دوست جنایتکاران بود و در تمام فیلمهایش با آنها همدردی میکرد. ملویل آنها را قربانیان اجتماع میدانست.
در باره سامورایی نوشتن هم جرات میخواهد درست مانند سکانس اول فیلم. نمیتوان به آن نزدیک شد. نزدیک این زیباترین فیلم در ژانر خودش. و به نظر خود من دومین اثر برجسته سینمای جهان بعد از "جاده" فدریکو فلینی. چرا که نمیدانم:
در باره ژان پیرملویل بنویسم؟ کارگردانی که در پنجاه وشش سالگی با تمام نبوغ و دید سینمایی بدیعش برفت؟
در باره بازی آلن دلون بنویسم؟ که بهترین نقش سینایی دوران عمرش است؟
در باره موسیقی متن فیلم بنویسم؟ کار بی نظیر فرانسیس روبای، که از حدود چهل سال پیش که در تهران شاهد اکران فیلمها همزمان با کشور سازندهاش بودیم و این فیلم را دیدم، تا به امروز در ذهنم زمزمه میشود؟
از نورپردازی فیلم بنویسم؟ که بازی با آن و سایه روشن روی صورت جف کاستلو در هر سکانس، نه، در هر پلان، وضعیت درونی او را نشان میدهد؟
از هارکیری سکانس آخر سامورایی بنویسم؟ یک خودکشی بی کم و کاست. با شکوه، افسانهای و به یاد ماندنی فیلم؟ این سکانس را یکی بنویسد.
از سکانس نفس گیر تعقیب و گریز جف با تیم تعقیب کنندهاش در مترو فرانسه که پلانی است کاملن بی عیب و نقص؟
از نقدهای بیشمار سینمایی در مورد این فیلم در روزنامهها و مجلات از جمله کایه دو سینما و اینکه این فیلم به عنوان یک شاهکار سینمایی در آکادمیهای سینمایی فرانسه تدریس میشود؟
به هر شکلی که میتوانید این فیلم را ببینید. در نمایشهایی که این طرف و آن طرف در اینجا نشان میدهند هر بار چند دقیقه ای از آن را ساطوری میکنند. یعنی تمامی پلانهای مربوط به پیانیست، شاهد قتل، و نامزد جف یعنی ناتالی دلون، یکی از پرسوناژهای کلیدی بعد از پیانیست، حذف شده!!
سامورایی که در این گونه جاها میبینید ساخته ژان پیر ملویل نیست.
تنها حسن نسخه فارسی این فیلم صدای دلنشین و ماندگار آقای خسرو خسروشاهی است. دوبلور آلن دلون. صدایی که در آن دوران طلایی سینما در تهران هر از گاهی به یمن وجود آلن دلون در فیلمی شنیده میشد.
پست امروزم که نوستالژی شد.
نوشتن یادداشت برای بعضی فیلم ها خیلی سخته. مثل همین کاری که شما کردین و درباره سامورایی نوشتین.
به همین ترتیب نوشتن کامنت برای بعضی پست ها هم خیلی سخته! چون همه چیز انقدر کامل و خوب توضیح داده شده که جای هیچ حرفی باقی نمی مونه! این پست هم از همون پست هاس!
البته تا تاییدیه تو رو هم در مورد این گونه نوشتن در مورد سامورایی نگرفتم هم آپش نکردم. دیدی که.
بی ربط نوشت..
یادتون هست یه بار در مورد فیلم لحظه ها (Momento) ساخته کریستف نولان پرسیدم و گفتین هنوز ندیدم..
بعد اون فیلم گفتم باید منتظر یه اثر ناب ازش باشیم !!
شاید بتمن رو این طور گفت..
اما به نظرم جایگاهش در imdb که فعلا سوم هست حقش نی !!
نظر شما چیه ؟؟
معمولن در مورد فیلم های روز این طور است. خیلی از فیلمهای روز مقام های بالا را در نظر سنجی ها اشغال می کنند و به مرور زمان به جایگاهشان پایین می آید. در مورد فیلمهای گذشته نیز چنین است. باید دید اگر امروز فیلمی مانند سامورایی اکران بیابد نظر سنجی ها به کدام سو می بردش. چرا که IMDB تکتولوژی جدیدی است که امروزه کمتر سامواریی دیده ای -حالا نه الزامن سامورایی که سایر فیلمهای مطرح گذشته هم- به سراغ آن می رود که به آن رای بدهد.
چون از بچه گی تا به حال بشدت و همیشه یکی از دیوانه های آلن دلون بودم ترجیح دادم این نظر رو اینجا بذارم .
من گاهی به اینجا هم سر می زنم .. خیلی کوتاه . راستش با وجود علاقه ی شدیدی که به فیلم و فیلم بازی داشتم اخیرا بطرز غیر قابل تحملی دور افتادم .. نه سینما میرم نه تو خونه میشینم قیلم نگاه کنم و نه حتی مثل سابق خوره وار مجله فیلم می خونم نتیجه اینکه اصلا نمی دونم چی می گذره ...
گاهی دلم می خواد چند تا بودم اگه حتی فقط ۳ تا بودم یکی از ما دائم در حال فیلم خوب دیدن و لذت بردن بود !
گاهی آدما بی این که بدانند چه شده یک کاری را کنار می گذارند. ولی من اول فیلم هستم بعد خودم.
حالا سعی کنید که یک سوم تان فیلم نگاه کند.
شاید علت بالا هم این باشد که مدتی فیلم خوب و قیچی نشده و با متن اصلی و تغییر نیافته ندیده اید.
در ضمن من هم هیچ مجله فیلمی را نمی خوانم. در مورد اطلاع گرفتن از فیلم ها هم به سایت های اسکار و کایه دو سینما و IMDB
سر می زنم.
من دارم یک رمان در صطح همین فیلم می نویسم اسمشم قاتل خاموشه
من با علا قه دارم رمان من زیاد شبیه این فیلم نیست اما این فیلم انگیزه نوشتن رو بهم داد منم دارم در مورد یک مرد تنها به نام کاستل میرو می نویسم مردی با چهره ی سنگی که تنها زندگی میکنه قاتل هم که هست اما برعکس،اربابش یعنی آقای جیم علاقه خاصی به کاستل داره،کاستل به بعد ها عاشق میشه،و کم کم لبخند می زنه،به هر حال رمان خوبی دارم می نویسم نظر شما ها چطوره
به نظر من هر چه که بنویسید خوبه و برای کسانی، خواندنی. ممکنه خواننده ای بگه که این عین فیلم ساموراییه. بگید بهش بله. همونو نوشتم چرا که، حتا اگر عین این فیلم رو بنویسید ولی با انشای خودتون، خوبه. این نوشتن ها ادامه که پیدا کنه، روزی یک چیزی می نویسید که در نوع خودش بی تاست.

اکثر قریب به اتفاق مردم چیزی نمی نویسن.