ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
از سال 1348 یا ۴۹ که رومن پولانسکی را با بچه رزماری شناختم از او ترسیدم. اصلن من از بزرگانی اینچنین میترسم. بزرگانی که تا به آنروز شناخته بودم و میبایستی پولانسکی را هم به آنها اضافه کنم. جان فورد، هانری ژرژکلوزو، فردزینهمان، فلینی وکوبریک.
البته همیشه از کوبریک بیشتر از همه ترسیدهام.
حسی که در فیلمهای وی دارم بدینگونه است. در هر کدام از فیلمهایش در بیدردترین شکل ممکنه، در خلسهای مطلق، برشی از جمجمهام را برمیدارد و با بیلچهای هرآنچه که داخل آناست را بیرون میریزد و بعد جای خالی را با فیلم خودش پر میکند و مدتها طول میکشد تا اوضاع مغزیم به حالت اول بعلاوه آنچه که از دیدن فیلم وی به آن اضافه شده برگردد.
هیچ یک از هنرپیشگان فیلمهایش را نمیتوانید عوض کنید. هیچ یک از زمانها را نمیتونید تغییر دهید. شب باید شب باشد و روز هم روز. هیچ وسیلهای را نمیتوانید عوض کنید و حتا در صحنه جابجا کنید . بدون استثناء میشود به دیدن هر یک از فیلمهایش نشست. وی از معدود کارگردانانی است که میتواند فیلمی بسازد بی عیب و نقص و اگر نقصی هم باشد به قول حضرت حافظ از قامت ناساز بی اندام ماست. دیدن فیلم بی بدیلی مانند پیانیست در قالب یک سی دی کپی شده –اورژینال!- با کیفیت فوقالعاده نازل، در مونیتور 17 اینچ کامپوتر با رنگی که معلوم نیست رنگ واقعی فیلم است یا تنظیم ویندوز کامپیوتر ِ تو و شنیدن صدای آن با اسپیکرهایی که همه با آن آشنایید، خیلی پررویی میخواهد. نه پررویی نمیخواهد –که ناچاریم- بهتر است بگویم خیلی حقیرانه است. مسببین این محرومیت ِ فاجعه بار، شرمسار عالم سینما، و ملت عاشق سینما، خواهند بود. –حداقل-. ایناست که نقدهای ما بیشتر نقد سناریو است و بازیها و معدودی تکنیکهای مربوط به فیلم.
پیانیست یک زندگی نامه است. روایت نا مکررِ یکی از بزرگترین جنایات تاریخ بشری یعنی جنگ جهانی دوم به طور عام و به تبع آن، آنچه که بر یهودیان رفت به طور خاص.
آدرین برودی یعنی پیانیست که اسکار بهترین بازیگر مرد را هم برای همین فیلم گرفت، نقش ولادیسلاو اشپیلمن پیانیست لهستانی را بازی میکند که جان سالم از پروژه نسل کشی یهودیان توسط هیتلر بدر برد. تنها فرد بازمانده از یک خانواده. اشپیلمن که داستان فیلم برگرفته از کتابی اثر اوست، خود در سال 2000 در سن 85 سالگی درگذشت ولی به عنوان یک شاهد زنده هرآنچه که را دیده بود نوشت و پولانسکی به زیباترین شکل ممکن تصویر کرد. در قالب فیلمی تحسین برانگیز در روایت زیبایی، شقاوت، ویرانی، گرسنگی، تشنگی و ...
روایت مقاومت انسان است در برابر دد منشیهای بشر در بستر تاریخ. دد منشیهایی که ددان جنگل روسفیدان این قیاسند.
یکی ازتاثیرگذارترین سکانسهای فیلم مربوط به زمانی است که پیانیست در خانهای مخفی میشود که پیانویی در آن خانه است و او برای لو نرفتن، مجبور است صدایی ایجاد نکند. وی که مدتهای مدیدی است پیانو نزده به آن نزدیک میشود. با احترام در آن را باز میکند، روکش مخملی سبز کلید ها را بر میدارد، صندلی را میزان میکند. روی صندلی نشسه و بعد بی تماس انگشتانش با کلیدهای پیانو شروع به نواختن میکند.
از آخرین عکس های ولادیسلاو اشپیلمن
پیانیست یکی از فیلم های خوب پولانسکی است. داستان ساده و جذابی دارد. بازی ها خوب است، موسیقی زیبایی دارد و از همه مهمتر صحنه پردازی های آن است که بسیار استادانه صورت گرفته.
بعنوان مثال به سکانس آخر نگاه کنید که بعد از مدت زمان بسیار زیادی اشپیلمن از خانه خارج می شود و فضای شهر بعد از جنگ را می بیند... تا چشم کار می کند ویرانی است و خرابی (که تماما هم جلوه های ویژه است).
البته هنوز به نظرم Frantic بهترین فیلم رومن پولانسکی است (با بازی هریسون فورد، درباره ناپدید شدن ناگهانی همسرش در فرانسه، که بخشی زندگی واقعی خود پولانسکی بوده).
خب تو فکر میکنی که من چرا تورا از پولانسکی بیشتر دوست دارم. برای همینه که عین اون قشنگ حرف میزنی. تازه من را تحویل میگیری و جواب سلاممو میدی.
صاحب وبلاق! خیلی خوب است که یک ستونی برای صحنه های به یاد ماندنی فیلم ها باز کنی.هر چند فیلم هائی همه اش هم صحنه های زیبا باشد ولی باز هم هر کس در میان فیلمهائی که دوست دارد سکانس هائی را اوج کار میداند و دوست دارد برای بقیه در باره ان صحبت کند.
به حسام هم خیلی سلام برسان و نگو هم مرد حسابی خودت تلفن را بردار و به حسام سلام کن !
راستم میگی ها. به نام خودت این پیشنهاد را ثبت می کنم. با دخل و تصرفی نه چندان فراوان در آن. اصلن ما میخاهیم یک کایه دو سینما در اینجا به راه بیاندازیم. آدمشم داریم.