فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

قهوه و سیگار (Coffee & cigarates) ****

Jim Jarmush

جیم جارموش سینماگر مولف و اندیشمند از سال 1986 تا سال 2003چند فیلم کوتاه در باره روابط آنسان ها وقتی که روبروی هم و به نزدیک ترین شکل ممکنه نشسته اند و سیگار دود می کنند و قهوه می خورند ساخت به نام قهوه ها و سیگارها که در سال 2003همراه چند اپیزود دیگر در همین ژانر  یکجا عرضه شدند. بطوریکه می توان این فیلم را یک فیلم یکدست و روان و کامل دید در یازده اپیزود. در این اپیزود ها همان طور که اشاره شد  آدمهایی را میبینیم که دو بدو پشت میزی نشسته اند و قهوه میخورند و سیگار دود میکنند. بعضن آشنا هستندو گاه غریبه که به سرعت با هم آشنا میشوند.  آشنا بودن و یا آشنا شدنشان گاه در در پی منافع شخصی شکل می گیرد که نمونه بارز آن در اپیزود مربوط به دو پسر عمو است که یکی از آنها که شجره نامه ای تنظیم کرده و در آن نتیجه گرفته که با دیگری که شخص مشهوری است ارتباط فامیلی دارد و دیگری حتا ابا دارد از اینکه شماره تلفنش را به وی بدهد و همین که می فهمد وی با شخص مشهوری دوست است آنهم در کلوبی که مربوط به دوستداران درخت است تصمیم می گیرد که شماره اش را به وی بدهد ولی طرف دیگر نمی پذیرد و او را ترک میکند و گاه ارتباط فامیلی است و زود هم قطع می شود که توان ادامه دادنش نیست. شکل های مختلف روابط آدمهای فیلم تنوع چندانی ندارد.

هیچ کدام از ارتباطهای این سکانسها به نظر نمیرسد که ادامه داشته باشد و در انتهای هر سکانس قطع میشود در حالیکه به راحتی میشود فهمید که بازهم ممکن است به شکلی دیگر تکرار شود. نشد هم نشد. گویا چیز زیادی را ازدست نمی‌رود. بسیار در این روابط دیده میشود که یکی از دوطرف صرفن جهت قهوه خوردن طرف مقابل را دعوت کرده ولی این امر هم به گونه ای  غریبه به نظر میرسد. البته در این میان روابط دوقلوها در سکانس دوم متفاوت است با اینکه آنها هم صرف نظر از حرکات مشابهی که دارند در پاسخ به سئوالات گارسون کافه که خودش را به آنها تحمیل میکند و در کنارشان مینشیند کلمات متناقض بکار میبرند.

فیلم به غایت ساده و در عین حال پیچیده است. حدیث تنهایی انسانها. تنهایی که گاه با لال بازیهای نوجوانی به طور مثال میتواند بهم بخورد. بی کلامی و تنها با حرکت.

فیلم سیاه و سفید است به سادگی خود فیلم. نقطه قوت فیلم هم این است که تمامی پرسوناژها در پی زنده بودن و زندگی کردن هستند و به دنبال یافتن صدایی مشترک. حتا اگر این صدای مشترک علاقه دو طرف به سیگار و قهوه و یا درخت باشد.

درخشان‌ترین  اپیزود فیلم همان اپیزود اول است و فداکاری یکی از آنها برای دیگری که یکی از دو نفر به جای دیگری که طاقت و حوصله رفتن به دندانسازی را ندارد آدرس دندانساز را از وی می گیرد و به جای او به دندانسازی می رود که وی ر ا از این رنچ رهایی دهد. کما اینکه اپیزود سوم نیز که از بازی تام ویتس بهره برده اپیزود زیبایی است و کامل.

با اینکه فیلم از هنرپیشگان مشهوری چون آنتونیو بنینی و کیت بلانشت و نیز تام ویتس بهره برده ولی هیچ کدام از هنرپیشگان دیگر دست کمی از آنها ندارند. نور پردازی برای بهره برداری از فضای ساده و سیاه و سفید بسیار موفق است. البته فیلم بردار کمترین مشکل را داشته زیرا در پیچیده ترین پلانها حداکثر سه نقطه را نشانه رفته که یا یکی از دو طرف را نشان داده و یا از بالای میز فیلمبرداری کرده است. اسپانسرهای فیلم هم سازندگان سیگارهای مالبرو و کمل و یکی دو مارک دیگر بوده اند. هرچند خود فیلم هم دراستودیوی اسموکرز اسکرین تهیه شده است. اگر سیگاری هستید با دیدن این فیلم از سیگاری بودنتان لذت خاهید برد و اگر نیستید با خود میگویید که ایکاش سیگاری بودم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد