ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
ساتیاجیت رای (1992-1921) کارگردان صاحب نام هندی یکی از داوران اولین جشنواره فیلم تهران بود. وی در پنجمین جشنواره هم حضور داشت و این بار به عنوان مهمان. دو فیلم از وی را در این جشنواره دیدم. رعد دور دست و واسطه.
او را هر روز می توانستی در سئانس ساعت 10 صبح سینما پولیدور* ببینی. جایی که مروری داشت بر فیلم های باسترکیتون یکی از بزرگترین کمدین های سینما. نام این بخش هم "باسترکیتون-چهره سنگی" بود. آن روزها - 30 آبان تا 14 آذر 1355- من به اتفاق چند عشق فیلم دیگر هر روز ساعت 10 صبح توی این سینما بودیم. آقای رای هر روز در ردیف مهمانان می نشست یعنی ردیف یک و ما هم سعی می کردیم در نزدیکترین ردیف نزدیک به ایشان باشیم. خودش افتخاری بود. مگر چند بار ممکن است در زندگی همچو منی پیش آید ژنرال ِباسترکیتون که یکی از ده فیلم بزرگ و هنری تاریخ سینماست را در حضور یکی از بزرگترین کارگردانان سینما تماشا کنم؟ و عکس العمل وی را از دیدن این فیلم شاهد باشم؟ من در زندگی خندههایی آنقدر از ته دل را از کسی نشنیدهام که از وی و در طول فیلم می شنیدم. قهقهه های وی اگر از جانب او نبود مسلمن با واکنش تماشاچیان مواجه میشد. ما خجالت می کشیدیم آنچنان که وی میخندید، بخندیم. چرایش را هیچ وقت با خودم یا خودمان باز نکردیم. یعنی مشکلات و گرفتاریهای ما در آن زمان از ایشان بیشتر بود؟ یا او آنچنان که بود مینمود؟ یا خیلی یاهای دیگر؟
*سینما پولیدور بعد از انقلاب مدت کوتاهی نامش شد سینما پولیساریو. -یک جبهه رهایی بخش در آفریقا- و بعدش هم شد سینما قدس.
من اول تشکر می کنم که کم کاری آرمین و من و جبران می کنی ولی این بخش رو معرفی نکرده بودی
ما رو بگو که داریم رو دیوار کی یادگاری مینویسیم. شما که مطالب وبلاگ خودتونو نمیخونین و خیر سرتون عضو وبلاگ هم هستین اینجوری مطالبو می بینین وای به حال دیگران.
خانم فیروزه بهتر بود در کامنت خودشون بجای واژه کم کاری از واژه بی کاری یا عدم کارکرد استفاده می کردن که خیلی به واقعیت نزدیکتر بود!
البته من همین جا از جانب فیروزه و خودم احیای دوباره و پر بار قسمتهامون رو نوید می دم! به همین زودیا!
ما از این زودیا زیاد دیدیم. صبر میکنیم. ولی نه تا ابد.
آرمین به داد برس که هون و دوستاش حمله رو شروع کردن.
آقا حسام ما ز یاران چشم یاری داشتیم و اینا....
کوری عصا کش کور دگر شود. ما که تا حالا فکر میکردیم که شما خودتان یارید و یک وبلاگ با یاران راه انداخته ایم. البته این همان چیزیه که کامران چند وقت قبل گفت. ایرانی ها وقتی که میخاهند یک کار گروهی بکنند اونقدر که به حاشیه و باند بازی و یارگیری میپردازند کار نمیکنند. و اگر یک دهم اون چیزی که میگن عمل کنند اوضاع و احوال خیلی بهتر از اینا میشه. در ضمن حسام اگر یار شما بود که میبایستی خودش ماهی یکبار آپ میکرد. حسام به اون زرنگی چرا باید به داد شما برسه؟ تعارف کم کرده بر مبلغ افزایید تا بتوانید افتخار همکاری با وبلاگ فیلمامون را داشته باشید.
به نظر ما لازم است با کسانی که از وجود نامشان در وبلاگ وزین فیلمامون بعنوان رانت استفاده می کنند برخورد جدی صورت گرفته و پاکسازی شوند! اما از آنجا که قرار بود جامعه ما یک جامعه مدنی باشد (که نشد!) و از آنجا که ما خودمان بسیار مدنی می باشیم، پیشنهاد می دهیم یک فرصت دیگر به این عوامل کم کار داده شود تا شانس خود را بیازمایند. اگر سربلند بیرون نیامدند (یعنی ظرف ۱۰ روز آینده حداقل ۳ پست ارسال نکردند) با ایشان به فجیع ترین وضع برخورد کنید.
ده روز آینده حداقل ۳ پست؟ اینا دو نفری رویهم اگر در ده روز آینده ۱ پست داشته باشند ما بهشون امیدوار میشیم.
جامعه مدنی تا طرفدارهایی مثل شما داره دیگه غم نداره ...
رانت کدومه ما خودمون از عوامل ژایه گذار این وبلاگیم آقا حسام
کاشکی ما میدونیستیم که عوامل ژایه گذار یعنی چه؟ البته من از قول حسام جواب میدم.
ژایه گذار همون ضایع گذار عصر حاضر هست که در زمانی که خانم فیروزه آخرین نقدشون رو می نوشتن به اون شکل بکار می رفته و در طول اعصار مختلف تاریخی دستخوش تغییرات شده.
در فرهنگنامه اصطلاحات عصر باستان (مربوط به دوره کیانیان)، ژایه گذار به معنی ضایع کننده، کسی که باعث ضایع شدن چیزی می شود، خرابکار، کسی که در وبلاگی عضو است ولی مطلب نمی نویسد، وبلاگ نویس تنبل و ... بکار رفته است.
ممنون.