ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
مصاحبه مطبوعاتی با هیات داوران سومین جشنواره جهانی فیلم تهران صبح روز شنبه نهم آذرماه ۱۳۵۳ انجام شد. در این مصاحبه اعضاء زیر شرکت داشتند:
روبن مامولیان، شادی عبدالسلام، آلن روب گریه، میکلوش یانچو، جیلو پونته کوروو، کابریل فیگه روآ، پیتر شامونی و سیمی گاروال
روبن مامولیان کارگردان ارمنی الاصل سینمای هالیوود -که فیلمهایش در ارزش گذاری منتقدان آمریکایی هیچ کدام کمتر از ۴ ستاره نگرفتهاند- چه از نقطه نظر فیلمهایش و چه از نقطه نظر چهره ساده و مهربان و هر آنچه که یک انسان را دوست داشتنی میکند، در این مصاحبه نظرات کارشناسانه و جاودانی دارد در مورد سینما. خارج از گفتگوهای دیگران این جملات از این مصاحبه که در بولتن روزانه شماره ۸ سومین جشنواره جهانی فیلم تهران چاپ شده را جدا کردهام که در زیر میآید. با رسم الخط خودم.
......نقطه نظر اصلی هر کار هنری، بایستی ایجاد یک اثر هنری باشد. در سینما، زیبایی شناسی و بهره گیری هنری باید در صدر لیست عناصر آن قرار بگیرند. مثلن مسائل تربیتی شاخههایی هستند که اگر وجود داشته باشند بد نیست اما در درجه اول اهمیت قرار ندارند. سینما و فیلم را میتوان در خدمت هر چیز مثل سیاست، تبلیغات و تربیت گرفت ولی در فیلم باید مساله هنر مطرح باشد. و اگر این لازمهی اصلی وجود داشته باشد در خدمت چیزهای دیگری هم قرار بگیرد، مهم نیست.
.......در مورد فیلمهای کوتاه و بلند، قاعدههایی هست که باید طبق آن عمل شود. بدین شکل که بهترین فیلم کوتاه و بهترین فیلم بلند، جوایز جداگانهای میگیرند. اما در مورد اعمال نفوذ در هیات ژوری من میتوانم بگویم که چنین نیست.... در این دنیای امروز که همه چیز از نظر افتصادی، اجتماعی، مذهبی و غیره شکسته شده و نمیتوانند جواب احتیاجات را بدهند میبینیم که بهترین پناهگاه هنر است. من در هر جشنوارهای که شرکت کردهام، در ممالک سوسیالیستی یا فاشیستی یا دموکراتیک و غیره بین کسانی که متعلق به سینما بودهاند یک نوع برادری ایجاد شده و در نهایت ملاحظه اصلیشان، هنر بوده است. البته اگر کشوری یا فیلمسازی سعی میکند به هر وسیلهیی شده فیلمش را در فستیوالی شرکت دهد، این را طبیعت انسانی حکم میکند که چنین چیزی بخواهند. این کوشش را همه میکنند و داوران هستند که باید بنشینند و فیلمها را نگاه کنند و به نتیجه برسند. من در این نوع مواقع همیشه معتقدم که میتوان به یک نتیجه گیری برادرانه رسید.
..........من میخاهم قصه کوتاهی را برایتان بگویم. موشی سرش را از سوراخ بیرون آورد. دید گربهای جلوی سوراخ است و رفت داخل سوراخ. چند دقیقهای که گذشت صدای سگی را شنید و فکر کرد با وجود آن سک، گربهای وجود نخاهد داشت. پایش را که از سوراخ بیرون گذاشت، گربه او را گرفت و خورد. نتبجه اخلاقی داستان ایناست که چه خوب است آدم یک زبان خارجی بلد باشد. من تا بحال نتوانستهام که بفهمم که منظور از فیلم سخت و فیلم آسان یعنی چه. به نظر من فقط دو نوع فیلم وجود دارد: فیلم خوب و فیلم بد. رسم است که هر فیلمی که فهمش مشکل است و مورد قبول واقع نمیشود را میگویند: فیلم سختی است اما فیلم خوبی است. من چنین حرفی را نمیتوانم بپذیرم. فیلم باید قابلیت القاء داشته باشد. اگر نتواند مساله اش را بیان کند، پس فیلم خوبی نیست......نباید تماشاچی را دست کم گرفت. اگر فیلمی واقعن خوب باشد باید تماشاچی خوشش بیاید.
..........به نظر من فیلمی اگر خوب باشد حتمن قابل فهم هم هست. ممکن است دیوانهیی هم حرفهای سختی بزند و هیچکس نفهمد. مخاطب حرف، باید منظور آدم را درک کند. یکی از رفقای من روزی داشت نطق میکرد. چشمایش را بسته بود و اسب سخن را تاخت کرده بود. وقتی چشمش را باز کرد دید فقط یک نفر نشسته است. گفت شما اینجا چه میکنید؟ کسی که نشسته بود پاسخ داد من سخنران بعدی هستم! این طرز صحبت کردن معقول نیست.
عکس بالا هیچ ربطی به این مصاحبه ندارد و تنها ربطش به یادادشت من هم حضور روبن مامولیان در یک اتفاق تاریخی است. جمعی از غولهای عالم سینما در کنار هم. میزبان جورج کوکر و میهمانی به افتخار لوئیس بونوئل.
ردیف ایستاده از چپ به راست: روبرت مولیگان، ویلیام وایلر، جورج کوکر، رابرت وایز، ژان کلود کاریه و سرژسیلورمن
ردیف نشسته از چپ به راست:
بیلی وایلدر، جورج استیونسن، لوئیس بونوئل، آلفرد هیچکاک و روبن مامولیان
نوامبر ۱۹۷۲
نوشته های تو بسیار جالب است . ادم را به گذشته های دور میبرد . دوست دارم بیشتر بنویسم ولی با این کامبوتر خیلی سخته . شرمنده همین ۲ کلمه ۱۰ دقیقه طول کشید.
همین دو کلمه هم ما را بس.
ممنون از اطلاعاتی که خیلی ساده به ما می دهی . نوشته هاتو دوست دارم و همیشه می خونم . این یکی رو که اصلا نمی شناختم. کاش اون عکسو می نوشتی کدام ها در قید حیات هستند و کدام نیستند.
آنهایی که مطمئن هستم که نیستند عبارتنداز:
وایلر. وایلدر. بونوئل. هیچکاک. مامولیان
از متن و عکس به یک اندازه لذت بردم. اطلاعات بسیار مفیدی است که در هیچ مجله سینمایی پیدا نمی شود.
یک وقتی پیدا میشد.
اگر خواستی یه حالی هم به ما بده
دادم.
با درود .
شب گذشته از دیدن فیلم سینما یک بسیار لذت بردم.شاید بهتر بگویم حسابی شارژ شدم
نام فیلم:
An angel at my table
http://www.imdb.com/title/tt0099040/
.
وقتی تصاویر جین فوندا را هنگام دریافت نخل طلایی برای یک عمر فعالیت هنری( شاید به دلیل فعالیت هایش علیه جنگ) از شبکه های خبری دیدم ، آرزوی دریافت نخل طلایی را برای ترانه ات کردم. برایش سلام مرا برسانید.
.
با پوزش از اینکه نوشته هایم به پست شما ارتباطی نداشت
شادی همراهتان
ممنون.