ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
جمعه بیستم مهرماه ۸۶ من و ترانه میدان بیسچاراسفند
فیلمها: کلاغ پر از شهرام شاهحسینی به به به، محمدرضا گلزار، مهناز افشار و حسام نواب صفوی
پسران آجری: به به، فرزاد فرزین و پوریا پورسرخ
در شهر خبری نیست. هست. به، محمدرضا شریفینیا
خدا نزدیک است: ؟
کلاهی برای باران: هفتهی قبل دیدیم.
با شمارش آرای بهها، در ساعت دو نیم روی دوصندلی در سینما کاپری سابق و بهمن فعلی نشسته بودیم به دیدن کلاغ پر با سه تا به.
ماه رمضان است. بوفه سینما هم تعطیل. مجبور شدیم تنقلات را بیرون سینما تهیه کنیم. در این فاصله به دنبال سی دی پاریس دوستت دارم هم گشتیم و نیافتیم. از بدو ورود به سینما تا شروع فیلم مشغول تماشای سکانسی از گذشته بودم. روزی، نه، شبی که ساعت ۲ الی ۴ بامداد در این سینما اژدها وارد میشود ِ بروس لی را دیدم. شبی از شبهای سال ۱۳۵۱ یا ۱۳۵۲. تنها باری که این سینما بیست و چهار ساعته فیلمی را نمایش میداد. به نوبه خود رکوردی بی سابقه است. موقع خروج از سینما کسانی در صف بودند که در انتظار باز شدن گیشه فروش بلیط سئانس 8 صبح بودند. بلیط های دو سئانس بعد هم فروش رفته بود. داشتم چی میگفتم؟ آها! کلاغ پر.
شروع فیلم یعنی تیتراژ بهترین سکانس فیلم است. محمدرضا گلزار که در نقش رضا یا مجتبا یا مصطفا در فیلم بازی میکند با یک دست موتور میراند و با دست دیگر تسبیحی که به گردنش است را صلوات گویان میگرداند. با حرکات مناسب دوربین داخل فیلم رو. ده دقیقه بعد سوار بر ترک موتور بهروز وثوقی بودم. در جاده شمال..... تو از کدوم قصهای....
بگذریم. بگذریم؟ نه هنوز دارم.
دیالوگ اکبرعبدی در نقش یک مازنی در نوع خود بی نظیر است. چیزی مانند دیالوگ داریوش ارجمند در سگ کشی بهرام بیضایی. بیضایی گفتم یادم آمد که بنویسم قرار است بهرام بیضایی لبه پرتگاه را با محمدرضا گلزار کار کند. خدا کند. چون بعد از ده سال اعلام میشود که بیضایی از این کار منصرف شده است.
کلاغ پر دارای ایدهای نو است. –حداقل من نظیرش را به یاد ندارم- با توجه به عنصر اصلی زمان در تنظیم سکانس ها و تقطیع نماها و نا هماهنگی بین.... منو با خودت ببر من به رفتن ....
فیلم را میتوان تا حدی فیلم حسام نواب صفوی دانست. کسی که با توانایی و زیبایی میتواند نقشی جاودانه از الویس پریسلی فقید بازی کند. این فیلم برای وی فیلم سختی بود چرا که معمولن در نقش منفی ظاهر میشود و فیلمنامه هم طوری پیش میرفت که خیلی دیر متوجه شدیم که نقش وی آنچنان منفی هم نیست. هر چند در فیلمهای گذشتهاش نیز در زنجیرهای از خباثتها قرار میگیرد و در بیشتر موارد اسیر دسیسه دیگران میشود. نمونهاش ازدواج به سبک ایرانی..... نه خدایا شبنمی. قد آغوش منی......
بهروز و گوگوش، نه ببخشید، گلزار و افشار پتانسیل قرار گرفتنشان در مقابل هم بسیار بیش از اینهاست. یک بار به شکلی منسجم تر در فیلم خانم میلانی بودهاند. آتش بس را میگویم. هر چند آنجا هم میتوانستند بهتر از آن باشند. راستی چرا این دو همیشه با هم دعوا دارند؟ رابطه جذابتر است؟ نه. خیلی هندی است. امیدوارم که در فیلم بعد به شکل دیگری ظاهر شوند و الا فروش این یکی را نخاهد شکست و شیب نزولی گیشه تند میشود. از من گفتن.
راستی تا یادم نرفته بپرسم از شما که اگر رفتید و فیلم را دیدید کامنت بگذارید که نام فیلم چرا کلاغ پر بود؟ تا جاییکه شنیدم در سکانسی که گوگوش درگوشم هم سفر را میخاند این دو هر کدام نامزد خود را پر میداد. شاید کلاغ پر هم در این سکانس بر زبان یک از این دو بازیگر اصلی فیلم جاری شده باشد و من نشنیدهام.
چه خوبه مثل سایه، همسفر تو بودن. هم قدم ...............
سلام من تازه واردم وبلاگت فوق العاده است اگه خواستی به منم سر بزن خوشحالم می کنی و توی جعبه دوستات منم حساب کن.که شاید به خاطر تو به منم سر بزنن مرسی
چشم.
عجب حوصله ای دارین این فیلما رو می رین سینما می بینین! من نهایت CD بگیرم خونه ببینم.
باید صبر کن تا فرشته ای مثل ترانه توی خونه ات فرود بیاد. اونوقت حوصله پیدا میکنی.
آره یه تیکه با هم میگن کلاغ...پر !
من کلا از این فیلم خوشم نیومد...
پسران آجری رو هم همین دو یا سه روز پیش دیدم
واقعا خاک بر سر کارگردانش!!!
این فیلما که نوشتینو حتما میبینم.
مرسی از وبلاگ خوبتون
جمله هنری تری برای خاک بر سر کارگردانش نداشتی؟