ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
من فقط موقعی نقش بازی میکنم که در ازای آن پول بگیرم.
***
یکی از مهمانان مشهور و صاحب نام سومین جشنواره جهانی فیلم تهران هنرپیشه صاحب نام سینما تونی کرتیس (Tony Curtis) بود. یکی از مفرح ترین فیلم هایی را که از وی دیده ام هرگز فراموش نمیکنم. بعضی ها داغشو دوست دارن Some Like It Hot با جک لمون و مرلین مونروی فقید. وی در مصاحبهای مطبوعاتی در دومین روز جشنواره به سئوالات خبرنگاران پاسخ گفت. خلاصه ای از این مصاحبه عینن از بولتن روزانه شماره 3 جشنواره به تاریخ ششم آذرماه 1353 را در زیر میبینید.
- آیا هالیوود متوجه پیشرفت سینما در اروپا –بخصوص اروپای شرقی- هست یا نه؟ و در برابر آن سینما چه عکس العملی دارد؟
تونی کرتیس: هالیوود زیاد به این مسائل توجه ندارد. مساله اینست که هالیوود امروز از خودش تغذیه میکند و دیگر مرکز خلاق سینما نیست. گوشت خودش را میخورد و فقط به دوام آوردن و زنده بودن توجه دارد
- آیا دوره استارسیستم بسر آمده؟
تونی کرتیس: نه تازه شروع شده! این حرف که سیستم ستاره سازی به سر رسیده، غالبن از جانب تهیه کنندهها و پخش کنندههای فیلم عنوان میشود چون نمیتوانند با هنرپیشههای بزرگ و مشهور قرارداد ببندند. بنابراین این مساله بیشتر یک شایعه است. شایعهای از روی حسد و دور از واقعیت.
- هالیوود چه فیلمهایی را برای زنده بودن انتخاب کرده؟
تونی کرتیس: مسالهی فیلمسازی بنظر من فقط آن نیست که آدم بیاید پولی از سینما در بیاورد. فیلمسازی باید بیشتر سخنگوی عواطف آمدم باشد. هالیوود کار میکند که به پول خودش برسد و این راه درستی نیست.
- شما گفتید سینما بیشتر باید پاسخگوی عاطفه باشد. آیا حاضرید در فیلمهای خوب دستمزد نگیرید و یا کمتر بگیرید؟
تونی کرتیس: من چرا باید در ازای پاسخگویی به عاطفهام پول کمتری بگیرم؟ البته اگر تهیه کنندگانی باشند که پولشان کافی نباشد و بگویند که حاضرند با من در ازای دستمزدم شریک بشوند، من حاضرم. چرا باید تهیه کنندگان، سهم دیگران را از نتیجهای که میگیرند، نپردازند؟
- ظرف این دو روزی که در تهران بودید آدم صمیمی و خندان و شادی بنظر میرسیدید. آیا در زندگی خصوصیتان نیز همین طور هستید؟
تونی کرتیس: من همینم که شما میبینید. من فقط موقعی نقش بازی میکنم که در ازای آن پول بگیرم.
بابا این که دیگه پیر شده .... این همه هنرپیشه جوون بی ادعا هستند که براحتی ستاره میشند ..... عجب رویی
ولی خداییش فیلمش با مرلین مونرو خیلی جذاب بود .....
دست شما درد نکنه. حالا دیگه هر کی پیر شد باید بره بمیره؟ آره؟ اینه تحلیل تو؟ در ضمن اون وقت که این حرفا رو میزد سی و چار سال پیش بود نه حالا.
جوونام تا ستاره نشدن بی ادعا هستند همین که ستاره میشن حاجی حاجی مکه.
هر وقت این پست ها از جشنواره فیلم تهران رو می خونم به کسانی که اون موقع می رفتن جشنواره و فیلم می دیدن حسودیم می شه. چه آدم هایی میومدن تهرون و چه شور و حالی داشته این جشنواره. جشنواره های الان که انقدر یخ برگزار می شه که اصلا بود و نبودشون فرقی نمی کنه.
این تونی کرتیس هم چقدر صادقانه جواب سوالات رو داده.
جشنواره های الان کاریکاتور اون جشنواره هم نیستند.
یکسال در جشنواره های اولی فجر مرحوم سرگئی پاراجانوف را دعوت کردند -البته زنده- و بعد با کمال وقاحت فیلمشو با سانسور بهش نشون دادن. اونم قهرکرد و رفت و با داغی که بدلش گذاشتن مرد.
سلام
از وبلاگتون خیلی خوشم اومده
دوست دارم باهاتون همکاری کنم...
اگر از نظر شما ایرادی نداره برام دعوت نامه بفرستید.
ممنون از وبلاگتون
ما هم از مقدمه ای که برای شناختن تان در وبلاگتان نوشته بودید خوشمان آمد. دعوت نامه را برایتان ارسال فرمودیم.
توضیح:
متن پست را با حروف Arial 3p بنویسید. که یکدستی وبلاگ حفظ شود.
ممنون
امیدوارم به جمع ما خوش آمده باشید.
سلام آقای مهدی بهشت
ممنون از دعوت نامه
من عضویتم رو فعال کردم
خواهش میکنم وبلاگ منو لینک کنید. فارسیش میشه: کوتاه ترین ساقه کاه.
ممنون از لطفتون
شما اول باید یک نقد فیلم بنویسی بعدش چشم.
التبه من فکر کردم این حرفو در زمان پیری زده بوده چون عکسش جدید بود !
ولی کلا ادعا چیز بدیه ..... آدم نباید هنرشو بفروشه . پول جای خودش هنر هم جای خودش اینظوری همه چی قشنگتر میشه
در مورد پیری هم خوب بعدش مرگه دیگه این که دیگه دلیل نمیخواهد ..... و هر مرگی سوگ و زاری و شیون نیست. من از مرگ حماسی و شاعرانه خوشم میاد ... میل شراب که اول آدم رو میبره به اوج شادی و بعد انقدر عمیق میخوابی که دیگه بلند شدن حیفه !
من هم عکس جوونیش رو زدم هم پیریش رو. کامپیوتر تو انگار یک چیزیش میشه. یه دفه دیگه م یک عکس دیگه ای این بلا سرش اومده بود.
راستی مرگ حماسی و شاعرانه چه جوریه؟
مرگ حماسی و مرگ شاعرانه ادامه همون زندگیهای عجیب غریب خماسی و شاعرانه است که فقط بعضی آدمها اونجوری زندگی کردند !
من قراراه اونجوری بمیرم ... جالبه نه ؟
امیدوارم. میدونی من در زندگیم هیچ آدمی نبوده که اینجوری زندگی کرده باشه و اینجوری مرده باشه. البته آدمایی که من بشناسم.
خوب پس من اولین نفر خواهم بود
ولی نه الزاما آخریش چون کار خوب و جالب معمولا تکرار میشه
واقعا عجب روزایی بوده و عجب جشنواره هایی // یعنی مهم بودیم ؟ دیده می شدیم ؟ اوه خدای من
با حسرت نگاه کردن جک لمون به مونرو رو یادم میاد که به کورتیس می گفت : نگا کن چطوری حرکت می کنه مثل ژله فنری میمونه / و دیالوگ بخاطر موندنی که کورتیس از لمون می پرسه تو که دختر نیستی چرا با یه مرد نامزد میکنی خوشحالی ؟ می گه بخاطر امنیت
مهم بودیم و خیلی هم مهم بودیم. جشنواره جهانی فیلم تهران در عرض یکی دوسال جاشو توی بهترین جشنواره های جهان باز کرد. جشنواره فجر بعد از سی سال هم هنوز اسمش ناشناخته است.
کتگوری نوستالژی رو ببینید آنچه که در جشنواره های جهانی فیلم تهران اتفاق افتاده رو میتونید پیدا کنید
محشره اون فیلم.