ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
در خبرها آمده است که در جشنواره فیلم فجر امسال قرار است مروری بر آثار اینگمار برگمن فیلمساز فقید سوئدی برگزار شود. خدا رحم کند. برگمن درگذشت و با خیال راحت هرآنچه که با فیلمهایش بخواهند میکنند. تا زنده بود کسی جرات نداشت نامش را بر زبان آورد. من که به دیدن این آثار نمیروم ولی اگر کسانی از خوانندگان رفتند و دیدند که حق با من نیست، بگویند تا برای همیشه زیپ دهانم را برای حمله به مدیریت سینمایی کشور بکشم.
خبر بالا انگیزهای شد برای دیدن مجدد توت فرنگیهای وحشی، یکی از بهترین فیلمهای اینگمار برگمن. فیلمسازی که خودش هم اذعان داشت که مخاطبان معدودی دارد. فیلمهای وی هرگز سالنهای سینما را پر نکردند. بویژه آن دسته از فیلمهایش که مانند مهرهفتم و توت فرنگیهای وحشی از بار روان شناختی و فلسفی هم برخوردار بودند.
میگویند توت فرنگیهای وحشی معمولن در جاهایی دور از دسترس انسان میرویند و کاشفان این توت فرنگیها محل رویش را چون رازی حفظ میکنند و آدرس را فقط به آنهایی که خیلی دوست دارند میدهند.
توت فرنگیهای وحشی کند و کاوی است در وجود انسان و خاطراتش. خاطراتی که گاه به باورتبدیل میشود و هر انسانی خواه ناخواه روزی قبل از مرگ –اگر فرصت بیابد- به بازبینی و داوری آنها خواهد نشست. اگر نگوییم هستند گذشتههایی که انسان هر لحظه با خود دارد. داوری برای اینکه ببیند در واپسین دقایق عمر، زیر چه کولباری خمیده است.
فیلم با یک رویای بامدادی شروع میشود. رویایی که در آن پروفسور آیساک بورگ در خیابانی خلوت ساعتی را میبیند بدون عقربه و وقتی ساعت جیبی خود را بیرون میآورد آن را نیز بدون عقربه میبیند. در زیر ساعت دو چشم قرار دارد که یکی از آنها خونین است. چیزی شبیه دو چشم انسان وقتیکه بتوان آنها را از پشت لنزهای یک میکروسکپ دید. در نمایی دیگر مرد مردهای را در حالت ایستاده میبیند و ..... سپس کالسکهای نعش کش که چرخ کالسکه در حین حرکت به تیر چراغ برقی در نزدیکی پروفسور گیر میکند و میشکند و تابوتی که درون کالسکه است به زمین افتاده و میشکند. نعش پروفسور در حالیکه زنده است از درون کالسکه دست پروفسور را میگیرد و رویا پایان مییابد. رویایی که در واقع خلاصهای تصویری از کل فیلم است. آماده میشویم با یک فیلم متفاوتتر از سایر کارهای برگمان روبرو شویم. و نیز تمثیلی بر اینکه کار پروفسور گرچه مرگش نزدیک است تمام نشده و به قول دوستی پازل زندگیش را هنوز تکمیل نکرده و مانده که، دل بکند.
ادامه فیلم سفر پروفسور است برای دریافت نشان یک عمر فعالیت هنری. در این سفرعروسش که برادرزادهاش هم هست وی را همراهی میکند. به علاوه همراهانی که به آنها میپیوندند. سفری که در ادامه با رویاها و خاطرات پروفسور به سفری در زمان ولی به گذشته تبدیل میشود. سفری که گاه از عشق ناکامش سخن به میان میآید و گاه از گناهی که مرتکب شده و به داوری خود مینشیند.
من این فیلمو n سال پیش توی دانشگاه دیدم. قرار بود برام کپی کنین که نکردین. حالا من چه نظری اینجا بدم براش؟
خست که بخرج ندادم. البته بعدش که دیدمش متوجه شدم که تیتراژ آخرش نیست که اگرم بود بیفایده بود چون سوئدی نوشته. با اینکه من سوئدی بلدم و اینو توی بعد از بیست و سه نوشتم ولی چون تو بلد نیستی شاید برات مهم نباشه. اگه میخای بدون تیتراژ آخر بسم الله.
تازه اینو چرا به من میگی به پادرا بگو. اگه گیرش آوردی چون انگاری زیر برف یخ زده.
انقدر خوب نوشتی که نمیشه حرف زد
ولی دارم فکر میکنم که نظرات خودمو جمع و جور کنم برات بگم
از نوشابه ای که برایم باز کردی ممنونم.
باید توجه داشت که این فیلم جزو اولین فیلم ها با موضوع پسیکوآنالیز است که فرد مورد نظر یک پروفسور با تجربه می باشد یعنی کسی که مانند فاوست گوته دارای احترام زیاد و معلومات کافی در بسیاری از زمینه هاست. این شخص به مکاشفه درون خود میپردازد و نقایص وجودی خود را باز میابد.
البته در زمانیکه برگمن این فیلم را ساخته بود نقایص بشری جزو موضوعات جالب نبود که بشود با آن الگوپردازی جدی کرد ولی میشد مثل مهر هفتم کمی با آن شوخی کرد.
پیدا کردن عقده های دوران کودکی و حک شدن تجربه های شکست که امروزه جزو لاینفک زندگی و مایه شادابی و جذابیت آن است از نگاه این کارگردان ، دردی التیام نیافتنی و جاودانی است که تنها با مرگ خاموش میشود. موضوعی که در هر دو فیلم توت فرنگی ها و مهرهفتم به آن پرداخته شده است.
من از مهر هفتم خیلی بیشتر خوشم آمد و فکر کنم بخاطر همون نگاه آمیخته به طنز برگمن است که منو یاد نوشته های ایتالو کالوینو مینداخت.
فیلم های دیگر برگمن را هنوز ندیده ام ولی احتمالا همین نگاه
در آنها هم دنبال میشود.
اگه این مسوولین میخوان از اینگمار برگمن تقدیر چرا فیلم سکوتش رو انتخاب نکردن؟؟ چون توت فرنگی های وحشی سانسوری کمتری داره؟؟
توت فرنگی های وحشی اصلن سانسور نداره. البته باید دید کی قیچی دستش میگیره. ولی قراره مروری باشه بر آثار وی و نه تنها توت فرنگی های وحشی.
این دستفروشای میدون نزدیک خونه ی ما چند بار قول دادن این فیلم رو برایم بیارن ولی نیاوردن. شما می دونید از کجا میشه تهیه ش کرد
نسخه ای که من دارم مشکل داره. ولی می پرسم و بهتون خبر میدم.