ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
تا بحال فیلم های زیادی بر اساس رمان یا حتی داستان های کوتاه ساخته شده که اغلب اونها – نسبت به کتاب – جذابیت کمتری داشتن و از ساختار ضعیفی برخوردار بودن.
مطابق یک قانون سینمایی: "هیچوقت یک کتاب رو از روی فیلمش قضاوت نکن!"
اینکه چرا چنین اتفاقی میفته و چرا به تصویر کشیدن یک رمان تا این حد کار دشواریه جای بحث زیادی رو می طلبه که می تونیم با هم درباره اش صحبت کنیم. اما به نظر من بعضی فیلم ها موفق شدن درست مثل کتاب باشن یا حتی – در موارد بسیار اندکی – بهتر از خود کتاب. از جمله:
بر باد رفته
کازابلانکا۲۰۰۱: یک اودیسۀ فضایی
عصر معصومیت
سری فیلم های ارباب حلقه ها
و آخرین نمونه: عشق سالهای وبا
ه نظر من اگرچه کتاب "عشق سالهای وبا" (مارکز) از جزئیات بسیار بیشتری برخوردره و حس کاراکترهای داستان رو بهتر به خواننده منتقل می کنه، اما فیلم هم با جاذبه های تصویری بسیار زیادی که در خودش ایجاد کرده تونسته – نه بهتر از کتاب – اما نزدیک به خود کتاب موفق باشه.
من خودم به دلیل اینکه کمتر کتاب می خوانم دوست دارم که فیلم کتاب را ببینم. تا حالا هم بیشترین نزدیکی بین کتاب و فیلم را در سریال دایی جان ناپلئون ناصر تقوایی دیده ام.
فیلم هائی که از رمان های بزرگ و پر حجم مثل جنگ و صلح و ابلوموف و...... ساخته می شوند نمی توانند حجم بسیار توصیفات را در یک زمان محدود به فیلم برگردانند ؛ لاجرم به شکل خلاصه ناقصی از نسخه اصلی در می ایند ؛به تنهائی ممکن است فیلم خوبی باشند ولی هیچوقت با نسخه مکتوب برابری نخواهند کرد.ولی فیلمی که از روی یک قصه کوتاه ساخته می شود برعکس؛ می تواند چنان تصویری از ان ارائه کند که دیگر هیچکس نتواند کتاب را بخواند و قهرمان فیلم را جز در چهره انکس که نقش او را در فیلم بازی کرده تصور کند یا مکان را مکان دیگری به تصور اورد.
با نظرتان کاملا موافقم.
فکر می کنم یکی از دلایلی که باعث می شود مخاطب با کتاب های پرحجم ارتباط بهتری (نسبت به فیلم) برقرار کند این است که در کتاب نویسنده تمام جزئیات را به تحریر درمی آورد و خواننده هم تک به تک جملات را می خواند. مثلا وقتی تولستوی یک اتاق را توصیف می کند تا رنگ پرده و درجه هوا و جنس رومیزی را توضیح می دهد. همین جزئیات در فیلم در قالب یک نما گنجانده می شوند و هیچ تاکیدی بر تک تک اینها صورت نمی گیرد. بیننده باید بتواند خود به تمام این جزئیات دقت کند (که معمولا نمی کند) و برای همین حس می کند بسیاری از نکات کتاب حذف شده اند. این موضوع درباره احساس کاراکترهای داستان هم صادق است.
از بهترین نمونه های داستان کوتاه که اخیرا به فیلم بلند موفق تبدیل شده ند می تواند به فیلم قطار ۳ و ده دقیقه به یوما نام ببرم که واقعا زیبا بود. از فیلم های ایرانی هم لیلا (مهرجویی) و مهمان مامان (باز هم مهرجویی) از نمونه های بسیار خوب هستند.
به نظر من کتاب "غرور و تعصب " نوشته جین اوستین از معدود کتابهایی که فیلمش چیزی از رمان کم نداره . زیباترین و لذتبخش ترین فیلم برای من, فیلمی که کتاب اون رو قبلش خونده باشم.
فیلم مثل آب برای شکلات هم تا حد زیادی به کتاب شبیهه و چون می دونم کتابش رو خوندی، به احتمال زیاد خوشت میاد.
سلام آقای عشق فیلم... پس فیلم پاپیون چی که از روی رمان ساخته شد. این فیلم شاهکار تاریخ سینماست که سکانس آخرش با موسیقی جری گلد اسمیت اشک منو درآورد...در مورد سامورایی هم بی نظیر نوشتی. در ضمن می دانم که تو همه فیلما رو دیدی . اما اگه یه درصد روز شغال فرد زینهمان رو ندیدی حتما ببین که خیلی شبیه سامورایی هست
من تنها چند نمونه از فیلم های موفقی که بر اساس رمان نوشته شدن رو نام بردم و قصد ایجاد یک فهرست کلی نداشتم... درسته. پاپیون هم جزو فیلم های خیلی خوبیه که بر اساس رمان ساخته شده.
روز شغال هم از فیلم های خوب تاریخ سینماست که به همت صدا و سیما انقدر تکرار شده، انقدر بد تکرار شده، که تمام جذابیتش رو برای تماشاگر عادی از دست داده.