فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

به بهانه راشومون

نمایی از فیلم راشومون

راشومون نام این معبد مخروبه است.

بیش از سی و چند فیلم در بخش فرهنگی هنری خانه ما آماده اکرانند.

ولی این هیچ منافاتی ندارد با این‌که  وقتی به بخش فرهنگی هنری شهر، یعنی سی دی فروش های کنار پیاده‌رو، عرضه کننده اکران روز نیویورک می‌رسی، چمباتمه نزنی و توی کارتون آنان شروع به ورق زدن نکنی و با انتخاب ده سی دی که یکی هم جایزه میگیری، و می شود یازده سی دی از جایت بلند نشوی.

به خانه می آیی و تو می مانی و بیش از چهل و چند تا فیلم آماده اکران.

....... امروز باید مسیرم را کج کنم. چون توی آن کارتون هنوز بودند فیلم‌هایی که می‌خواستم. فیلم‌هایی که دکوپاژ شده به یادم هستند. هیچ اشکالی هم ندارد. یک گوشه ای در کنارم باشند، بهتر است. دلیلی ندارد که ببینمشان. دارد؟

مسیرم کج شد. مسیرم را کج کردم. درگوشه‌ای از پیاده‌رویی دیگر، کسی دیگر، با آرشیوی از سینماتک پاریس منتظرم بود. راشومون، آمارکورد، تریستانا، توهم بزرگ، ...........

***

و اما راشومون:

شخصی به قتل می‌رسد. واقعه از دید سه نفر در دادگاه تعریف می‌شود. قاتل؟ همسر مقتول و خود مقتول. در سه شکل مختلف. حتا بیان آن از طرف هیزم شکنی که در ابتدای فیلم جسد را می‌بیند و به پلیس خبر می‌دهد نیز کمکی به حل معما نمی‌کند.

راشومون اولین فیلم کورساوا است که از جانب سینمای آسیا، سینمای ژاپن و آکیراکوروساوا روانه غرب شد. کوروساوایی که به حق یکی از فرزندان خلف سینما در همه دوران‌هاست.

راشومون یک تابلوست. گاه رئال است و گاه نیست. از آن دسته فیلم‌های است که دلت نمی‌خواهد تمام شود. دلت نمی‌خواهد گره پیچیده آن برایت باز شود و نمی شود.

با این که تمامی دست اندرکاران فیلم از بازیگران، در راس آن‌ها توشیرومیفونه کبیر، گرفته تا فیلم بردار و نور پرداز و .... هر کدام در جای خودشان و به بهترین شکلی از عهده این کار برآمده اند ولی در نهایت این سناریو است که تسلط خود را بر همه دیکته می‌کند. سناریویی تو در تو و پیچیده. با دیالوگهایی که این‌جا و آن‌جا بیننده را میخ کوب می‌کند.

نوشتن در باره این فیلم در زمانی که برای بسیاری از خوانندگان آن را ندیده‌اند و نمی‌توانند به دست آورند و ببینند مگر این که حوصله ورق زدن توی کارتون هایی که در بالا نوشتم را طی روزهای مختلف داشته باشند بیهوده است. بیشتر خواستم برای خودم بنویسم. برای خودم که سی و دو سال در انتظار دیدنش بودم.

درست سی و دو سال پیش بود. یار گرمابه و گلستانی آن را دیده بود و برایم از آن گفت. گفت و گفت و گفت و من ماندم و انقلاب اسلامی، که امکان دیدن بسیاری از شاهکارهای دنیای سینما را از من گرفت. هرگز فکر نمی کردم که روزی موفق به دیدن آن شوم. تا اینکه توسط همان یار این کار امکان پذیر شد.

وجدان سینماییم، - این هم یک واژه شخصی است- تا هفته پیش در عذاب بود. با این که یکی دو نقطه تاریک دیگر نیز بر ذهنم سنگینی می‌کنند ولی راشومون از همه بزرگتر بود.

 تا مدتها به آن یکی دو نقطه تاریک، فکر نمی‌کنم.

IMDB-Rashomon

نظرات 3 + ارسال نظر
حسام یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 18:13 http://hessamm.blogsky.com

ما هم از اینکه این فیلم را در آرشیومان نداریم بسیار شرمنده می باشیم. ایشالله در تبادل بعدی ازتان بگیرم.

ایشالله.

سیروس محمدی دوشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 23:08

فیلم بسیار معروف راشومون علاوه بر اینکه باعث معروفیت جهانی کوروساوا شد پایه گذار نشان دادن یک واقعه از دید چند نفر هم به حساب می ایدکه بعد از این فیلم بسیار و بیشمار از ان استفاده شده است.اینکه یک حادثه چقدر می تواند از دید های متفاوت تفسیر گوناگون داشته باشد و به این زیبائی بیان شود تنها کار هنرمندی مثل کوروساوا است.نسخه ای از این فیلم را امریکائی ها ساخته اند .تصور می کنم کارگردانش مارتین ریت باشد که الان هر چقدر در اینترنت گشتم نتوانستم فیلموگرافی او را پیدا کنم و اسم فیلم یادم بیاید و برای دوستان شرح دهم . اما فیلم مال خیلی قدیم است . دوبله هم هست.کار قشنگی است که در فضای وسترن ساخته شده.ولی به هر حال یک اقتباس پلان به پلان است که ارزش کار کوروساوا را بیشتر میکند و هنری به شمار نمی اید.این دو فیلم تنها یک اختلاف دارند و ان هم شرح ماجرا از زبان روح مرد است که فیلم امریکائی ندارد.من راشومون را در جلسات کانون فیلم ایران (یادش به خیر نمی دانم اقای خجسته زنده است یا نه )سال ۵۲ یا ۵۳ دیدم و ان نسخه امریکائی را به همت جورقانیان در یک صبح جمعه احتمالا در سینما بولوار.یاد همه شان به خیر!

حس نوستالژی ما را دوباره برانگیختی. تازه داشت یادمان می رفت.
ولی با دیدن راشومون فهمیدم که هیچ قدرتی دیگر توانایی ساخت سد در برابر موج فزاینده رسانه های همگانی را ندارد و ما می توانیم هرآن چه که بخواهیم بدست بیاوریم. روز به روز در دسترس تر و سریع تر.
گیرم حالا فیلم را نه بر پرده سینما که آن هم بزودی به شکلی در می آید و آمده هم که با یک ویدئو پروژکتور و روی دیوار خانه می شود. حداقل روی پرده ای بزرگتر از بالکن پرده سینما دیانا.
***
من فکر می کنم هالیوود اگر این فیلم را اکنون بسازد حتمن روح را هم درگیر ماجرا می کند.

حسام سه‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 http://hessamm.blogsky.com

فکر کنم استفاده از دوربین روی دست هم اولین بار در این فیلم انجام گرفت.

نمی دونم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد