فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

وقتی همه خوابیم

جدید ترین اثر بهرام بیضایی کماکان حال و هوای خاص سازنده اش را دارد. حال و هوای خاصی که از تاتر سرچشمه می گیرد. انگار که بیضایی تاتری را از دریچه چشم دوربین به بیننده نشان می دهد. دیالوگ هایی با زبان پریشان واستعاره، ایجاز در کلام، استفاده از کلمه انتهایی برای شروع دیالوگ طرف مقابل همه از ویژگیهای زبان بیضایی در نمایشنامه هایش است که در فیلم های او نیز دیده می شود.

 طراحی صحنه و بازی بازیگران (خصوصا خانم شمسایی که بازیشان را قبلا در "مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین" و "افرا" دیده ام و تصور می کنم ایشان یکی از بهترین بازیگران تاتر ایران هستند.) نیز بسیار وابسته به تاتر است.

اما آنچه که در فیلم روایت می شود داستان زنی (چکامه) است درمانده که رفتاری هیستریک از خود نشان می دهد. دایم در حال ضبط صدای خویش است و نگران چراکه انگار کسی همیشه تعقیبش می کند. بیشتر فکر می کنم این فرد زاییده تخیل اوست. در هرحال چکامه با زندانی تازه آزاد شده ای (نجات) آشنا می شود و پیشنهاد قتلی را در ازای پول به نجات می کند. قتل خواهرش را. نجات با خواهر چکامه روبرو می شود.

اینجاست که بیضایی هنر خویش را در روایت داستان نشان می دهد و با نشان دادن فلش دوربین های عکاسی و حرکت دوربین فیلم برداری به عقب شوکی را به بیننده وارد می کند که آنچه تا کنون می دیده در حقیقت یک فیلم بوده و کاراکترها در حقیقت درحال نقش بازی کردن در یک فیلم هستند. از اینجاست که به عقیده من بیضایی شروع به گفتن آنچه که می خواهد بگوید می کند. هدف نشان دادن لمپنیسم در سینما و فرهنگ ایران است جایی که روشنفکران هیچ مجالی برای ابراز عقیده ندارند و آنچه که همه چیز را در یک اثر هنری ( در اینجا فیلم) مشخص می کند گیشه و روابط خاص بین مدیران و تهیه کنندگان است. بر اساس همین روابط بازیگران فیلم عوض می شوند و در ادامه همین سرنوشت انتظار کارگردان و سناریو را نیز می کشد.

در پایان آنچه که بسیار آزاردهنده است سلیقه مردمی است که می خواهند وارد سینما بشوند و اصلا حاضر به دیدن هیچ چیز نیستند. و کماکان هیچ راه نجاتی به غیر از تاتر وجود ندارد.

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 20:46 http://after23.blogsky.com/

با تمام آن چه که گفتید موافقم مگر بازی خانم شمسایی.
به نظر من خانم مژده شمسایی در این فیلم خوب ظاهر نشده است. من کماکان او را در مسافران بیشتر دوست دارم.

خوب شاید حق با شما باشد. علاقه زیادی که من به بازی خانم شمسایی دارم باعث می شود که کاستی هایشان را نبینم.

ر و ز ب ه یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:41 http://hazrat-eshgh.com

من با خانم شمسایی از فیلم سگ کشی و طراحی گریم فیلم پرده آخر آشنا شدم.
به کل ایشون رو خیلی دوست می دارم به ویژه که خیلی واسه فیلم های آقای بیضایی ساخته شدن!
اصلن فیلم های آقای بیضایی یه بازیگری همچون خانم شمسایی نیاز دارن که خوب این نیاز خیلی ساده مرتفع میشه.

من فیلم برداری و تدوین فیلم رو خیلی پسندیدم و خیلی خوب هم باهاش ارتباط برقرار کردم و مهمتر از همه بازی خوب حسام نواب صفوی!
راستش رو بخواین من گمان نمی کردم جناب نواب صفوی به این خوبی بازی کنن!!
به همچنین خانم فراهانی..

به کل همه چیز خوب بود.. حرکت دوربین که باعث می شد شما هیچ چیزی رو از دست ندین هتا پله ها..

کمی که درنگ کنیم بهتر متوجه میشیم که چرا آقای بیضایی نزدیک به یک دهه فیلم نساخت و حالا که ساخت این رو ساخت...

به کل همه چیز سر جاش بود. هم روند داستان و جستار اون و هم بازیگران و کارگردان.

+ همش شد کف و دست زدن واسه آقای بیضایی و "وقتی همه خوابیم"

حسام نواب صفوی بسیار بازیگر خوبی است.
در فیلم ها هم مانند همه هنرهای دیگر خیلی چیزها تحت تاثیر یک نام قرار می گیرد. وقتی کارگردانی چون بیضایی بعد از دهسال یک فیلم می سازد همه چیز می شود بیضایی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد