ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
نام فیلم: Mary and Max
نویسنده و کارگردان: آدام الیوت
مدت زمان: 90 دقیقه
محصول: سال 2009
کشور: استرالیا
"مری دیزی دینکل" دختر بچه ای است هشت ساله و ساکن یکی از شهرهای کوچک حومه ملبورن استرالیا. مادری دارد الکلی و پدری که شغلش بستن نخ به چای کیسه ای است. تنها تفریح مری خوردن شیر غلیظ شیرین در حین دیدن یک کارتون تلویزیونی است. مری برای فرار از دنیای تنها و بدون دوستش، از دفتر تلفن نام "مکس جری هارویتز" را برای دوستی پیدا می کند و از همین جا نامه نگاری های مکس و مری آغاز می شود و هجده سال ادامه پیدا می کند. دنیای قهوه ای مری و دنیای سیاه و سپید مکس با نامه ها و بسته هایی که بین این دو رد و بدل می شود، رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد.
مکس چهل و چهار ساله، یک یهودی ساکن نیویورک و مبتلا به نوعی بیماری عصبی است که او را به فردی منزوی با رفتارهای وسواسی تبدیل کرده است. به طوری که شب و روزش را با موجودات پرورده ی ذهن خود می گذراند. مکس عاشق هات داگ شکلات و بسیار چاق است که در لیست علاقه مندی های سه گانه اش (دوست، شکلات و یک کارتون تلویزیونی) همیشه جای اولین و مهم ترین چیز یعنی یک دوست خوب خالی است. او همیشه برای پرسش های بی شمار مری پاسخ های متفاومت و قانع کننده ه ای دارد.
مکس و مری قصهی ساده و تأمل برانگیز مکث نه چندان کوتاه انسانها در کنار هم است. انسانهایی که نمیخواهند از کنار هم بیتفاوت بگذرند و این تلاش ظریف و مشتاقانه برای زندگی کردن -و نه فقط زنده ماندن- همان چیزی است که از لابلای نامهها و بستههای پستی که بین مکس و مری رد و بدل میشود، مخاطب را به تحسین وامیدارد.
آدمهای فیلم بسیار سادهاند، دغدغههای به ظاهر کوچکی دارند که شاید هرکسی در دنیای خود سهمی از آنها داشته باشد. به طور کلی مری و مکس طنز تلخی است از زندگی انسانهایی که در جهنم آهن و سیمان و آسمانخراش، دوستی، دوست داشتن و زندگی کردن را جستجو می کنند.
موسیقی فیلم به خصوص در سکانس ابتدایی که با نمایی از فضای بیرون خانهی مری همراه است، زیبا و در انتقال مفاهیم و بار معنایی فیلم بسیار موفق است. برخی از منتقدان به ریتم کند فیلم ایراد گرفته اند ولی شاید این ریتم برای نشان دادن یک گذر هجده ساله و تغییرات درونی مری و مکس بی تناسب نباشد.
صداگذاری فیلم از جمله صدای کودکی مری (بتانی ویتمور) و به خصوص صدای منحصربه فرد فیلیپ سیمور هافمن به جای مکس هم از نقاط قوت این انیمیشن است. شکل ظاهری شخصیتها و نمود واکنشهای رفتاری آنها در چهره و اندامشان در نوع خود جالب توجه است؛ از این جمله است آرایش عجیب و کاراکتر قابل تأمل مادر مری، نوع عصبانی شدن مکس و صحنهی دوست داشتنی و البته تلخ تنها ماندن مکس و زن چاق در آسانسور.
آدام الیوت نویسنده و کارگردان جوان این انیمیشن که پیش از این چهار فیلم کوتاه ساخته است، دربارهی مکس و مری میگوید: «فیلم من افسانهای غمگین از مشکلات جهانی معاصر است، کاراکترهای اصلی فیلم در دنیای مدرن رها و گم شدهاند و به نوعی در ترس زندگی میکنند. با آن که آدمها دارند زندگی میکنند ولی خبری از زندگی کردن نیست. البته این موضوع در دل قصهی فیلم پنهان است. آنها در طول فیلم با مشکلاتی روبهرو میشوند که بر اساس آن کنجکاو میشوند تا نگاهدقیقتری به محیط و دنیای دور و بر خود بیندازند.»
مری و مکس موفق به دریافت جوایز متعددی از جمله جایزه بهترین انیمیشن جشنوارهی بینالمللی اتاوا شده است. آدام الیوت که پیشتر در سال 2003 نیز برای انیمیشن کوتاه هاروی کرومپت موفق به دریافت جایزهی اسکار شده بود، امیدوارانه چشم به اسکار 2010 و کسب موفقیتهای بیشتر برای اولین ساختهی بلند سینماییاش دوخته است
این فیلم توی صف اکران خونه ماست. بزودی می بینیمش.
فیلم خیلی خوبیه من که خیلی دوستش داشتم (بگذریم که با دیدنش همهی روزم خراب شد) امیدوارم تو منزل شما هم زودتر نوبت اکرانش برسه.
اولین انیمیشنی بود که همراهش گریه کردم!
همون احساسی رو داشتم که تو 20 دقیقه اول up داشتم.
انیمیشنهای پیکسار همیشه خوب و دیدنیه. در مورد شباهت ابتدایی دو انیمیشن با شما موافقم. با این که آپ موفقتر بوده ولی من مری و مکس رو بیشتر پسندیدم.
مری و مکس انیمیشن خوبیه که البته با نفس انیمیشن تضاد داره. قاعدتا باید داستان هایی رو به در قالب انیمیشن ساخت که به دلیلی امکان ساختشون به شکل رئال وجود نداشته باشه. در صورتیکه می شد مری و مکس رو به شکل Live Action تولید کرد.
نکته دوم اینکه به نظر من اصلا این انیمیشن برای بچه ها ساخته نشده و حتی زیاد هم مناسب نیست (هم به لحاظ نمایش چند تصویر کوتاه نامناسب، هم دیالوگ و هم تلخی بی دلیل غالب بر داستان).
اما بعنوان یک کار تکنیکی فیلم درخور توجهیه از سینمای استرالیا که نشون دادن می تونن حرف های بیشتری برای گفتن داشته باشن.
شما خیلی تخصصی نظر دادین و من ترجیح میدم این جور جاها بیشتر خواننده باشم. ولی به نظرم شاید بعضی از سکانسهای مکس و مری تو هیچ قالب دیگهای جز انیمیشن این قدر دلچسب نباشه و این کاملن به سلیقهی شخصی من برمیگرده. در این مورد که طنز تلخ حاکم بر فیلم اصلن برای بچهها مناسب نیست با شما موافقم و البته به نظر میرسه کمتر بچهای هم صبوری تماشای چنین فیلم آرام و کم تحرکی رو داشته باشه ولی تلخی غالب بر داستان رو بیدلیل نمیدانم و در متن هم اشارهای به آن کردهام. به هر حال برای سینمای استرالیا جای تحسین داره.
هنوز این فیلم به دستم نرسیده اما می دانم که خیلی ها آن را با کارتون زیبای بالا مقایسه کرده اند .البته من شخصا آن قدر بالا را دوست دارم که بعید می دانم کاتونی حالا حالا ها چشم مرا بگیرد اسکار امسال هم به احتما ل زیاد از آن پیرمرد غرغروی دوست داشتنی بالا خواهد بود.خیلی خوب درباره اش نوشته بودید و امیدوارم موفق باشی
امسال انیمیشنهای خیلی خوبی ساخته شدن که هر کدام به نوبهی خودشون مدعی هستند و البته مری و مکس در مقابل اونا شانسی برای دریافت اسکار نداره حتی خود الیوت گفته برای ساخت این انیمیشن نگاهی به کارهای پیکسار داشته ولی به هر حال برای قضاوت در مورد یه فیلم باید همهی شرایط رو نظر گرفت، برای مری و مکس در همین حد هم خوبه.
_Mihsen jan kam kar shodi...montazere psote jadidetim....:D
این روزها تقریبن فیلم نمی بینم. ولی چشم. اولین فیلمی که دیدم مینویسم.
استخوان های دوست داشتنی رو دارم میبینم.
ععععااااللللیییی:-)