فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

پیانو ****

Piano پیانو

نویسنده، تهیه کنند و کارگردان جین کمپیون

اسم جین کمپیون را شنیده بودم اما یادم نمیاد فیلمی ازش دیده باشم. اگر هم دیده ام، نمیدونستم که مال اونه. تا اینکه فیلم پیانو را دیدم. فیلمی با بازیگری هالی هانتر، هاروی کیتل و سام نیل

 یه فیلم باور نکردنی اونم وقتی که بین سی‌دی‌هات همیشه فکر میکنی فیلم جالبی نباشه و وقتی میخوای ببینیش هیچ انتظاری ازش نداشته باشی. بعد اونقدر سورپریزت میکنه که همون روز حاضری دوباره ببینیش.

داستان در مورد زنیه به اسم آدا که بدون اینکه بدونه چرا، در 5-6 سالگی لال شده. معلوم نیست چه بلایی سرش اوده اما یه دختر کوچولوی 6-7 ساله داره. تا اینکه با مردی توی یه جزیره دور افتاده بدون اینکه دیده باشدش ازدواج میکنه.

از اونجایی یک منتقد هیچ وقت موضوع و اتفاقات  فیلم را نمینویسه، منم سنت شکنی نمیکنم و حتی ربط پیانو به فیلم را هم نمیگم.

در مورد قشنگترین صحنه فیلم، چون با مادرم فیلم را نگاه میکردیم هر دو نظر را مینویسم. از نظر مادرم قشنگترین صحنه یا شاید قشنگترین اتفاق، هدیه کلیدی از پیانو به جورج و اینکه دختر اون کلید را به پدرش داد. اما نظر خودم: حاضر شدن آدا به خیانت فقط به خاطر ده کلید از پیانو بود.(قرار بود ربط پیانو را نگم!!)

فیلم برداری عادی ولی مناظر فیلم عالیه. آرزو میکنین کاش یه سفر اونجا میرفتین.

به هر حال میتونه یکی از فیلمهای قشنگی باشه که میشه دید و به خاطر سپردش. (سعی کنین فیلم را با مادرتون نگاه کنن. خیلی دلچسب تره)

یکی از نماهایی که کمی به نظر غیر عادیه اینه که وقتی شوهر آدا طبر را روی دستش می کوبه به نظر میرسه که انگشتاش قطع میشه ولی فقط یکی از انگشتان قطع شده است.

نظرات 14 + ارسال نظر
محسن مهدی بهشت پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:03 http://filmamoon.blogsky.com/

ورود شما را به دنیای فیلمامون خوش آمد میگویم. پیانو را سالها قبل دیده بودم. یعنی همان حوالی ساختنش یعنی ۱۹۹۳. در مجموع فیلم تلخی است. با یک پایان خوشی که خیلی هم خوش نیست. یعنی خاطره آن تبر برای همیشه در مقابل دیدگان پیانیست نقش میبندد. نقص عضوی که هرگز نمیتوان آن را نادیده انگاشت.

خدمت اقا محسن عزیز عرض ادب فراوان داریم و تشکر میکنیم که اجازه دادن ما هم یه چنگی بزنیم. البته میدونم که چنگم وبلاگ را زخم کرد.
اما خداییش فکر نمیکنین یه کم دیر دارم به این کامنت ها جواب میدم؟

فرزاد پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:07 http://petti.blogsky.com

سلام
من فیلم پیانو رو دیدم
با نظرت کاملا موافقم خیلی فیلم قشنگی هست
اما در مورد قشنگ ترین صحنه اش با نظر مامانت بیشتر موافقم!
درسته که اون زن خیانت کرد اما خودش هم لذت برد!
موفق باشی

حتمن به مامانم نظرت را میگم. خوشحال میشه.

کیا پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:28 http://www.1fenjan-harf.blogsky.com

سلام.وبلاگ جالبی دارید.جالب تر اینجاست که مطالبش شدیدا مورد نیاز من بود.
خوشحال شدم از آشنایی با شما.

کیاجون خواهش میکنم. بالاخره خود من خیلی زحمت های شبانه روزی برای برپا شدن این وبلاگ کشیدم. چه شبهایی که تا صبح بیدار نبودم و روش کار نکردم. چیکار کنیم دیگه؟عشق کار یعنی همین. خوشحالم که بالاخره درختمون میوه و ثمره داد. انشالا درختمون بتونه یه پیوندی هم از درخت شما داشته باشه.

مهین پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:31

خوش به حال شما که یک همچین مادر با حال داری که مینشینه و با شما فیلم میبینه. امیدوارم منهم یک روزی این فیلم را پیدا کنم و با مادرم اونو نگاه کنیم انوقت حنما نظرم را برایت خواهم نوشت .

امیدوارم. منتظر نظرتون می مونم. تازه ندیدین چه قدر وسط فیلم با هم دعوا میکنیم! هر کی میخود نظر خودشو تحمیل کنه.

حسام جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:09 http://hessamm.blogsky.com/

ما هم ورود شما را به عرصه نقد فیلم تبریک عرض می نماییم و امیدواریم نقدهای بیشتر و بهتری از شما بخوانیم.

مرسی حسام جان. انشالا بتونیم بیشتر با هم آشنا بشیم.

پادرا شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 21:52

سلام علی جان . مرسی از یاد آوریت که دوباره باعث شد به این فیلم فکرکنیم . تنها جای مبهم داستان برای من صحنه آخره که آیا اینجا بهشته یا کارگردان برای دلخوشی ما اون صحنه رو اضافه کرده ؟‌ نظر شما چیه ؟

سلام اقا پادرا. شاید اون قسمت پایانی میخواد بگه که اون شخصیت حقیقیه آدا با از بین رفتن پیانو از بین رفت. یعنی تولدی دوباره برای آدا. البته این فقط نظر منه. منی که سالی یه فیلم هم به زور میبینم. پس زیاد روش حسابی نکن. الان که بهش فکر میکنم شاید بشه اینم بهش اضافه کرد که آدا به خاطر پیانوش حاضر به خیانت شد ولی حاضر نشد به پیانوش خیانت کنه! (زیاد جدی نگیر!)

کسی شبیه هیچ کس شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 22:01

سلام من امروز فیلم پیانو رو دیدم دنبال نقدش میگشتم که اتفاقی به سایت شما رسیدم .
فیلم جالبی بود ,ولی از نظر من اصلا عشق قشنگی رو به تصویر نکشیده بود .دلم برای شوهر آدا سوخت .همیشه توی این مثلث های احساسی دلم به حال نفر سوم که همه احساسش نادیده گرفته میشه می سوزه ....در مورد قشنگترین صحنه فیلم به نظر من صحنه ای بود که ادا به همراه بینز و دخترش به ساحل برگشت واقعا وقتی که پیانو میزد ادم احساس میکرد که توی اوج لذت و روحش کاملا رهاست ...به این حس حسودیم شد.
خیلی حرف زدم .بیشتر از این مزاحم نمیشم .موفق باشی

سارا دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:04

من فیلمو پارسال دیدم عالی بود به نظر من هر کسی حق داره با کسی که دوسش داره زندگی کنه بهترین جای فیلم صحنه ای که پیانو رو میارن اما بازم ادا خوشحال نیست عشق چیزه غریبیه ادا حاضره تنش رو هم به خاطر پیانو بفروشه ولی حالا پیانو رو نمیخواد این خیلی تاثیر گذاره

اسماء یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 13:53

سلام
به نظر من قشنگ ترین قسمت فیلم اونجایی بود که ادا پیانوشو گرفت ولی خودش عاشق شده بود و برگشت!
و اونجایی که از طناب رو از ژاش باز کرد و به زندگی برگشت اونم به اراده خودش!

ح پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 16:01

فیلم قشنگی بود
ولی جلوی هر کسی نمیشه دید.

دنیای درون سه‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 15:18 http://DONYAYEDARON.BLOGFA.COM

سلام.خیلی اتفاقی به وبلاگتون برخوردم.فیلم پیانو رو خیلی دوست دارم.لحظه کشیده شدن آدا با پیانوش درون آب.و اون سکانسی که با دخترش و اون مرد کنار ساحل میرن و رو شنها نت سل می کشن.

امیر قربانی جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 16:46 http://www.blank.blogfa.com

گاهی ممکنه تصور کرد قیمت روح کمتر از چیز دیگه ای باشه ...
اما وقتی با دادن روح چیزی بدست میاری تازه میفهمی که حتما روح باید قیمت بیشتری داشته باشه ...
در هر حال ، گاهی ممکنه قیمت روح کمتر از چیز دیگه ای باشه...

نیلوفر سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 18:00

سلام
چه جالب که قشنگ ترین قسمت فیلم از نظر خودتون رو نوشتید و بقیه هم نوشتند.
اما به نظر من زیباترین و تکان دهنده ترین قسمت فیلم علی رغم اینکه خیلی دردناک بود صحنه ایه که شوهر آدا انگشتش رو قطع می کنه و آدا بلند می شه، کمی زیر بارون راه می ره و بعد می افته. یک اوج و سقوط عجیب در این قسمت بود.

خب چون این سکانس خیلی تلخ بود ما خیلی دوستش نداشتیم.
ما سکانس های شیرین دوست دارمی.

شهرام دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 03:00

توی 12 سال گذشته بیشتز از 5 مرتبه این فیلم را دیده ام . فیلمی هست که نمیشه فراموشش کرد . مخصوصا این صحنه : یه ساحل وسیع و متروک و یه پیانوی رها شده در آن

شوربختانه نویسنده یادداشت دیگر به اینجا سر نمی زند.
من در ادامه ی کامنت شما بگویم که فیلمی است که بارها می شود به دیدنش نشست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد