گشت گرداگرد مهر تابناک، ایران زمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان، ای تو گرداننده مهر و سپهر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین
نوروز یک هزار و سیصد و نود خورشیدی
و اما داستان هفت سین سینمایی امسال مان:
حسام دهقانی فیلم مستند شما نه میلیون دلار برنده شده اید را ساخت.
رومن پولانسکی از زندان آزاد شد.
تونی کرتیس به بازیگری در این جهان پایان داد.
لسلی نیلسون، هم چون تونی برفت.
عباس کیارستمی کن را با کپی برابر اصل فتح کرد.
اصغر فرهادی با جدایی نادر از سیمین حرف اول و آخر را در برلین زد.
مسعود کیمیایی هم فاتح جشنواره فیلم فجر شد.
جعفر هم که جای خود دارد. درتمامی جشنواره های بین المللی داور است و در هر کتگوری می گنجد. حتا هفت سین ما.
از آن جایی که چون سال های گذشته، خود را محق می دانیم که یکی از اعضای ژوری اسکار باشیم، بنابراین جوایز اسکار امسال را به شرح زیر اعلام می کنیم:
لازم به یادآوری است که متن این برید از وبلاگ پلان های روزانه اینجا آورده شده است.
***
بهترین فیلمInception:
بهترین کارگردان: دارن آرونوفسکی برای: Black Swan
هترین بازیگر نقش اول مرد: کولین فرث برای The King’s Speech
بهترین بازیگر نقش دوم مرد: کریستین بیل برای The Fighter
هترین بازیگر نقش اول زن: ناتالی پورتمن برای Black Swan
بهترین بازیگر نقش دوم زن: ملیسا لئو برای The Fighter
بهترین بازیگر نقش اول زن: ناتالی پورتمن برای Black Swan
بهترین فیلمنامۀ اوریژینال: Inception
بهترین انیمیشن: Toy Story 3
بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان: Beautiful از مکزیک
بهترین فیلمبرداری: Inception
بهترین تدوین: 127 Hours
بهترین کارگردانی هنری: Inception
بهترین طراحی لباس: Alice in Wonderland
بهترین موسیقی متن: Inception
بهترین آواز فیلم: Toy Story 3
بهترین گریم: The Wolfman
بهترین تدوین صدا: Inception
جدایی نادر از سیمین فراتر از خواست ما بود. در برلین عیشمان کامل شد.
اصغر فرهادی فیلمساز صاحب نام ما در برلین غوغا کرد. ایزابلا رییس هیات داوران جشنواره 2011 برلین، و پنج داور دیگر، در نبود جعفر، خرس طلایی را به فیلم اصغر دادند.
علاوه بر این بازیگران فیلم نیز خرس نقره ای را در دستهایشان لمس کردند.
دست مریزاد اصغر.
مسعود کیمیایی و اصغر فرهادی جوایز اصلی جشنواره اخیر فیلم فجر را درو کردند.
بدون دیدن فیلم ها و از آن جایی که این روزها معیار ارزشیابی و دیدن یک فیلم برای ما دیگر چندان سینمایی نیستند، بنابراین:
ما هم جایزه ویژه فیلمامون را به مسعود و اصغر می دهیم.
پ.ن.
امیدواریم که جشنواره فیلم برلین هم چون ما، جایزه اولش را به جدایی نادر از سیمین بدهد. تا یکشنبه منتظر می شویم و اگر این گونه بود بریدمان می شود، آن. و چه آنی!
ماریا اشنایدر
کاندیداهای گلدن گلاب 2011 معرفی شدند.
inception همان طور که انتظار می رفت در رشته های اصلی به جز هنرپیشه کاندید شده. مانند بهترین فیلم درام، بهترین فیلم نامه و کارگردانی و در کنارش فیلمی همچون شبکه اجتماعی که راجع به پایه گذار فیس بوکه و جایزه منتقدان سینمایی رو از آن خود کرد، قرار داره. البته حق و اولویت فیلمنامه با این فیلمه: inception
جانی دپ هم به شکل حیرت آوری کاندید دو گلدن گلاب در یک رشته خاص شده!
در میان هنرپیشه های دیگر هم که کاندید شدند، می تونم به آن هاتاوی و جیمز فرانکو، مجری جوان و امسال اسکار اشاره کنم!
با این که از آکادمی ها انتظار میره بیشتر جوایز رو به شبکه اجتماعی بدن ولی امیدواریم در حق یکی از بهترین فیلم های سال، یعنی Inception نامردی نشه.
همین طور دیده نشدن فیلم جزیره شاتر اثر مارتین اسکورسیزی در کاندیدها یک تراژدی تلخ به حساب میاد. مخصوصا با بازی به یاد ماندی دی کاپریو و کارگردانی حیرت انگیز اسکورسیزی.
از گلدن گلاب نا امید شدم.
لینک کاندیداها رو اینجا ببینید.
1926-2010
کمدینی دوست داشتنی و بی تا در سینمای امروز جهان، از دنیای بازیگری کناره گیری کرد و دیگر در هیچ فیلمی نقشی نخواهد داشت.
آرتور پن
1922-2010
کارگردان فیلم جاودانی بانی و کلاید هم حوصله اش سر رفت
***
بت های نسل من یک به یک رخت بر می بندند
انگار یواش یواش نوبت خودم هم دارد می رسد
بیخیال، خودم را نمی توانم بکشم که
تونی کورتیس
1915-2010
تونی می گفت:
موقعی نقش بازی می کنم که در ازای آن پول بگیرم.
جان فورد
۱۸۹۴-۱۹۷۳
یادت هست آن جایی که شیپور بیدار باش می زدند یا شیپور هر چیز دیگر که بود و آن سرباز می دوید به طرف سکویی که وسطش تیر پرچم بود که پرچم را بالا بکشد و همین طور که می دوید با یک لگد یک بطری خالی مشروب را از سر راه می پرانید، یادت هست؟*۱
........... بعدش آن جا که جنوبی ها سرباز نداشتند، سرباز کم داشتند که بفرستند به جنگ و بچه مدرسه ای ها را به صف کرده بودند و لباس پوشانده بودند و اسلحه داده بودند و روانه کرده بودند و بچه ها چه عشقی می کردند با آن لباس و اسلحله و بعد همین طور که داشتند می رفتند و از توی خیابان های این شهریا دهکده رد می شدند، نشان داد پشت شیشه پنجره طبقه بالا، دو تا بچه که گلو درد داشتند و گلویشان بسته بود ایستاده اند و با چه حسترتی به بقیه بچه ها نگاه می کنند که دارند می روند جنگ....؟*۲
گمانم همین جاها بود که یکی از پسر بچه ها با وجود این که مادرش گفته بود نباید برود جنگ، یواشکی آمده بود توی صف، پیش بچه های دیگر و مادر، آمد و گوش او را گرفت و کشان کشان برد خانه. (این بچه یک طبل گنده همراهش بود، قرار بود طبال صف باشد). بعدش که صفه بچه ها راه افتاد نشان داد که از پنجره عقبی یک خانه، اول یک طبل گنده افتاد بیرون و بعد هم یک سرباز کوچولو پرید بیرون و طبل را بغل زد و حالا ندو، کی بدو.....*۳
۱ – قلعه آپاچی
۲و ۳ – سوارکاران
***
مجله سینما ۵۲ شماره سوم، مهرماه ۱۳۵۲
بخشی از یادداشت پرویز دوایی در رثای جان فورد
رومن پولانسکی کارگردان مطرح سینما که چندی پیش به دستور آمریکا، در ژنو دستگیر شده بود، آزاد شد. دولت سویس ضمن صدور دستور آزادی رومن، دولت آمریکا را به دلیل پافشاری در این امر و عدم ارائه شهادتی مستند در این زمینه، که آمریکا مدعی در اختیار داشتن آن است، سرزنش کرد.
پولانسکی به دلیل شکایت والدین یک دختر سیزده ساله از او، برای داشتن رابطه با دخترشان تحت تعقیب آمریکا بود. به همین دلیل رومن برای دریافت جایزه اسکار به خاطر فیلم پیانیست هم، نتوانست در مراسم شرکت کند و اسکارش بعدن توسط هریسون فورد در پاریس به وی تقدیم شد.
این دختر وقتی بزرگ شد و اختیارش به دست خودش افتاد از شکایت خود صرفنظر کرد. ولی دولت آمریکا کماکان پیگیر این اتهام است. چرایش را نمی دانیم. شاید روح هیتلر از این که از خانواده پولانسکی، در ماجرای هولوکاست، این یکی زنده مانده درعذاب است. و این روح در کسی در آمریکا رخنه کرده و می خواهد کار رومن را هم یکسره کند.
***
آلفرد هیچاک کارگردان بی بدیل سینما، در همه فیلم هایش چند ثاینه ای حضور داشت. که البته این ثانیه ها یک رقمی هستند. ولی در یکی از شاهکارهایش یعنی:
"Dial M for a Murder"، یک تکخال رو کرد. آن هم حضورش در یک عکس بود.
فیلم های او را ببینید. برای هر چندمین بار. هر بار تازه تر از گذشته است. و هر بار بیشتر باور می کنید که چرا نامش را امروزه، حتا کسانی که فیلم هایش را ندیده اند هم، می دانند.
هر بار که این عکس را می بینم، به این فکر می کنم که برای گرفتن آن، چه قدر کار شده است.