فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

الین برستین و چهارمین چشنواره فیلم تهران

Ellen Burstyn

یکی از مهمانان سرشناس چهارمین جشنواره فیلم تهران الین برستین بازیگر فیلم‌های "جن گیر" و "آلیس دیگر این‌جا زندگی نمی‌کند" و برنده جایزه اسکار بهترین هنرپیشه نقش اول زن برای همین فیلم بود. گزیده‌ای از مصاحبه وی با منوچهر انور که در بولتن شماره ۷ جشنواره چهارم به تاریخ ۱۲آذرماه ۱۳۵۴آمده را در ادامه می‌بینید.

شما که در فیلم "جن‌گیر" بازی داشته‌اید آیا خودتان هم به مسائل متافیزیکی و جادویی اعتقاد دارید؟

ادامه مطلب ...

برنامه‌های سینمایی آذرماه ۱۳۵۶

برنامه‌های خارج از اکران روزانه سینماها و هم‌چنین ششمین و آخرین جشنواره جهانی فیلم تهران در آخرین آذرماه قبل از انقلاب به نقل از مجله سینما ۵۶ یا سینما ۶ شماره سی و دوم، دی و بهمن ۱۳۵۶:

۱– تجلیل از جان فورد به مناسبت درگذشت وی

از ۱۲ تا ۲۳ آذرماه برنامه تجلیل از جان فورد سینماگر فقید آمریکایی در مدرسه عالی تلویزیون و سینما برگزار شد. در این برنامه فیلم‌های زیر به نمایش درآمدند:

پست هوایی ۱۹۳۲ – جاده تنباکو ۱۹۴۱ – جنگجویان اقیانوس آرام ۱۹۴۵ – کلمانتین عزیزم ۱۹۴۶ – ریوگرانده ۱۹۵۰ – مردآرام ۱۹۵۲ – صف طویل خاکستری ۱۹۵۵ – گیدئون از اسکاتلندیارد ۱۹۵۹ – آخرین هورا ۱۹۵۸ – چگونه غرب تسخیر شد ۱۹۶۲ اپیزود مربوط به جان فورد.

۲ – جشنواره آثار فیلم‌سازان فرانسوی

کانون فیلم دانشگاه تهران طی ۱۸ روز از ۲۲ آذرماه با همکاری انجمن فرهنگی ایران و فرانسه فیلم‌های کارگردانان معروف این کشور را به نمایش گذاشت. در این جشنواره معروف‌ترین و مطرح‌ترین فیلم‌های فیلم‌سازان قدیم و جدید فرانسوی نمایش داده شد:

بچه‌های بهشت و عشق و جنایت از مارسل کارنه– در اعماق و کن کن از ژان رنوار- خاموشی دریا و دایره سرخ از ژان پیر ملویل- در ورودی هنرمندان از مارک آلگره- آسانسور برای چوبه دار از لویی مال- موریل از آلن رنه- جیب‌بر از روبر برسون- استراحت جنگجو از روژه وادیم- پاریس به ما تعلق دارد از ژاک ریوت- زن بی‌وفا و پسرعموها از کلودشابرول- به پیانیست تیراندازی کنید از فرانسوا تروفو- آلفاویل از ژان لوک گودار- و مهرویان شب از رنه کلر.

3 – هفته فیلم آفریقا

در بخش سینمایی جشنواره هنر آفریقای سیاه  از شنبه ۱۷ تا ۲۴ آذرماه در سینما تک موزه‌ی هنرهای مدرن، جمعن ۱۰ فیلم بلند و ۱۰ فیلم کوتاه به نمایش درآمد:

سرنوشت از فیلی سی کوسو- پلنگ و کم‌کم از ژان روش- تازه از راه رسیده و دستبند مفرغی از تیدونه آوا نارسه- کانگاموسا از کوتز هاگولر- اگزالا از عثمان ثمین. –منبع خبر از همین ۷ فیلم نام برده بود-

این فیلم‌ها از کامرون، سنگال، نیجر، مالی، غنا، کنیا و یونسکو بوده و بیشتر جنبه توریستی و تبلیغاتی داشتند.

***

حالا یکی نقد فیلم مجنون لیلی را بنویسد تا من در جا سکته کنم.

تونی کرتیس در سومین جشنواره جهانی فیلم تهران

allposters.com تونی کرتیس جوان

من فقط موقعی نقش بازی می‌کنم که در ازای آن پول بگیرم.

***

wikipedia تونی کرتیس نه چندان جوان

یکی از مهمانان مشهور و صاحب نام سومین جشنواره جهانی فیلم تهران هنرپیشه صاحب نام سینما تونی کرتیس (Tony Curtis) بود. یکی از مفرح ترین فیلم هایی  را که از وی دیده ام هرگز فراموش نمیکنم. بعضی ها داغشو دوست دارن Some Like It Hot با جک لمون و مرلین مونروی فقید. وی در مصاحبه‌ای مطبوعاتی در دومین روز جشنواره به سئوالات خبرنگاران پاسخ گفت. خلاصه ای از این مصاحبه عینن از بولتن روزانه شماره 3 جشنواره به تاریخ ششم آذرماه 1353 را در زیر می‌بینید.

- آیا هالیوود متوجه پیشرفت سینما در اروپا –بخصوص اروپای شرقی- هست یا نه؟ و در برابر آن سینما چه عکس العملی دارد؟

تونی کرتیس: هالیوود زیاد به این مسائل توجه ندارد. مساله اینست که هالیوود امروز از خودش تغذیه می‌کند و دیگر مرکز خلاق سینما نیست. گوشت خودش را می‌خورد و فقط به دوام آوردن و زنده بودن توجه دارد

- آیا دوره استارسیستم بسر آمده؟

تونی کرتیس: نه تازه شروع شده! این حرف که سیستم ستاره سازی به سر رسیده، غالبن از جانب تهیه کننده‌ها و پخش کننده‌های فیلم عنوان می‌شود چون نمی‌توانند با هنرپیشه‌های بزرگ و مشهور قرارداد ببندند. بنابراین این مساله بیشتر یک شایعه است. شایعه‌ای از روی حسد و دور از واقعیت.

- هالیوود چه فیلم‌هایی را برای زنده بودن انتخاب کرده؟

تونی کرتیس: مساله‌ی فیلم‌سازی بنظر من فقط آن نیست که آدم بیاید پولی از سینما در بیاورد. فیلم‌سازی باید بیشتر سخنگوی عواطف آمدم باشد. هالیوود کار می‌کند که به پول خودش برسد و این راه درستی نیست.

- شما گفتید سینما بیشتر باید پاسخگوی عاطفه باشد. آیا حاضرید در فیلم‌های خوب دستمزد نگیرید و یا کمتر بگیرید؟

تونی کرتیس: من چرا باید در ازای پاسخگویی به عاطفه‌ام پول کمتری بگیرم؟ البته اگر تهیه کنندگانی باشند که پولشان کافی نباشد و بگویند که حاضرند با من در ازای دستمزدم شریک بشوند، من حاضرم. چرا باید تهیه کنندگان، سهم دیگران را از نتیجه‌ای که می‌گیرند، نپردازند؟

- ظرف این دو روزی که در تهران بودید آدم صمیمی و خندان و شادی بنظر می‌رسیدید. آیا در زندگی خصوصی‌تان نیز همین طور هستید؟

تونی کرتیس: من همینم که شما می‌بینید. من فقط موقعی نقش بازی می‌کنم که در ازای آن پول بگیرم.

ویلیام وایلر -William Wyler - و سومین جشنواره جهانی فیلم تهران

William Wyler(1902-1981)

سومین جشنواره جهانی فیلم تهران از 4 الی 15 آذرماه سال 1353 به یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان همه اعصار هالیوود ادای احترام کرد. 11 فیلم از ویلیام وایلر در بخش بزرگداشت این سینماگر عرضه شد.

وایلر از آن دسته کارگردانانی است که شاید بتوان وی را با  مارتین اسکورسیزی در شکل کاری مقایسه کرد. در هر ژانری فیلم ساخت. از فیلم‌های پرخرج با پرده عریض تا فیلم‌های ساده و کم هزینه.

در جشنواره شاهد نمایش فیلم‌هایی بودیم که امکان دیدن آن‌ها کم‌تر پیش می‌آمد. در آن زمان‌ها که نه اثری از فیلم ویدئویی بود نه سی دی.

فیلم‌هایی که موفق به دیدن آن ها شدم :

بلندی‌های بادخیز یا عشق هرگز نمی‌میرد، 1939. بهترین سال‌های زندگی ما،1946. تعطیلات رمی، 1949. کلکسیونر، 1965.

دیگر فیلم‌های مشهور وی:

بن هور. چگونه می‌توان یک میلیون دلار دزدید. دختر مسخره.. سابرینا. بهترین سال های زندگی ما.

وی در طول عمر کاری در مقام کارگردانی حدود ۷۰ فیلم ساخت. ۳۴ بار کاندیدای دریافت اسکار شد و در نهایت برای سه فیلم بن هور، بهترین سالهای زندگی ما و خانم می نیور سه اسکار را به خانه برد.

ویلیام وایلر که خود نیز در همان روزها با حضورش در تهران اعتبار جشنواره را که بیش از سه سال از عمر آن نمی گذشت دو چندان کرده بود در مصاحبه‌ای مطبوعاتی شرکت کرد. در این مصاحبه به نکات تکنیکی و حاشیه‌های فیلم‌هایش پرداخت. از جمله این‌که کمپانی پارامونت به دلیل بالابردن قیمت نفت خام توسط ایران این کشور را تحریم کرده  و در نتیجه تهران اجازه نمایش فیلم "وارث" از این فیلمساز نام‌آور را ندارد. سئوالی تکنیکی هم در مورد عمق صحنه در فیلم‌ها پاسخ گفت که متن سئوال و جواب را در زیر می‌بینید. این متن عینن از بولتن روزانه سومین جشنواره جهاتی فیلم تهران شماره 10 نقل شده است با شیوه نوشتن خودم.

- شما یکی از اولین کسانی بوده‌اید که از تکنیک فوکوس عمیق استفاده کرده‌اید تا عمق صحنه ها به وضوح دیده شود. در این مورد چه می‌گویید؟

وایلر: من از این بابت مدیون "گرک تولند" فیلم‌بردارم هستم. او پیش‌نهاد کرد که چنین کاری بکنیم. و می گفت که خیلی کمک می‌کند به این‌که کات زیادی نداشته باشیم. و در عین حال حرکت‌ها و عکس العمل‌ها در یک صحنه نشان داده می‌شود. ما قبل از آن مجبور بودیم برای آن‌که چهره‌ی آدم‌هها را "نت" نشان بدهیم، چند بار قطع بکنیم ولی با این کار "تولند" لزومی به قطع زیاد وجود نداشت. این کار تازه‌ای بود که بعدن "اورسون ولز" نیز به کمک "تولند" آن‌را انجام داد و بهره برداری بیشتری کرد. این تکنیک امروز خیلی ساده است. باید نور زیاد باشد، فیلم حساس باشد،عدسی "وایدانگل" باشد،  دیافراگم هم بسته باشد و به محض این‌که چنین شرایطی ایجاد شود، عمق صحنه‌ی زیادی خاهیم داشت، چیزی که آن روزها خیلی تازه بود.

***

من: و برای من هنوز هم  تازه است.

***

پ ن: مداقه کردم و فهمیدم که در مورد سابرینا اشتتباه کرده ام. فیلم اثر بیلی وایلدر است.

کینگ ویدور (King Vidor)

جشنواره جهانی فیلم تهران در ششمین دوره خود این افتخار را داشت که بزرگداشت یکی از مفاخر سینمای آمریکا را برگزار کند. نمایش سیزده اثر برجسته  از "کینگ ویدور- 1982-1894" را در سینماهای "پارامونت"  و "سینه موند" در طول سیزده روز شاهد بودیم. سیزده اثر انتخاب شده از بین شصت و چهار فیلمی که تا آن زمان و در واقع طول زندگی هنری اش ساخت. چرا که تا وقت مرگ فقط یک فیلم دیگر ساخت  و آنهم در سال 1980.کینگ ویدور King Vidor

جمعیت (1928) – اهل نمایش (1928) – هاله لویا (1929) – بیلی کید (1930) – نان روزانه ما (1934) – استلادالاس (1937) – گذرگاه شمال غربی (1940) – جدال در آفتاب (1937) – سرچشمه (1949) – روبی جنتری (1953) – مرد بی ستاره (1955) – جنگ و صلح (1959) – سلیمان و ملکه سبا (1959)

بولتن روزانه جشنواره بخش هایی از کتاب "سینمای کینگ ویدور" نوشته "جان باکستر" با ترجمه حسن زاهدی را منتشر می‌کرد.

بخشی از این کتاب تحت عنوان پیامی برای انسان ها به مانیفست کینگ ویدور شهرت یافت که در شماره ژانویه 1920مجله ورایتی  هم به چاپ رسید. این مانیفست دیدی کلی از آثار این کارگردان را ارائه می‌دهد.

1 – من به سینمایی اعتقاد دارم که حاوی پیامی انسانی باشد.

2 – من به سینمایی اعتقاد دارم که انسان را در رهایی از ترس و نکبت کمک کند.

3 – هیچ‌گاه آگاهانه فیلمی نخاهم ساخت که حاوی دروغ نسبت به حقانیت طبیعت انسانی باشد.

4 – هیچ‌گاه صحنه‌هایی را تصویر نخاهم کرد که وحشت ایجاد کند، شرارت را بستاید یا خشونت و ستمگری را موجه جلوه دهد.

5 – هیچ‌گاه پلیدی و ستمگری را تصویر نخاهم کرد مگر این‌که بخاهم نادرست بودن بنیان آن‌ها را به اثبات برسانم.

6 – تا زمانی که فیلم می‌سازم سعی خاهم کرد فیلم‌هایم بر اساس اصول راستی استوار باشد و نیز خاهم کوشید از منبع بی‌پایان خوبی برای داستان‌هایم استفاده کنم و آن را راه‌نما و الهام بخش خود قرار دهم.

 

نقل از بولتن روزانه ششمین جشنواره جهانی فیلم تهران – 24 آبان – 6 آذر 1356

روبن مامولیان

مصاحبه مطبوعاتی با هیات داوران سومین جشنواره جهانی فیلم تهران صبح روز شنبه نهم آذرماه ۱۳۵۳ انجام شد.  در این مصاحبه اعضاء زیر شرکت داشتند:

روبن مامولیان، شادی عبدالسلام، آلن روب گریه، میکلوش یانچو، جیلو پونته کوروو، کابریل فیگه روآ، پیتر شامونی و سیمی گاروال

روبن مامولیان کارگردان ارمنی الاصل سینمای هالیوود -که فیلم‌هایش در ارزش گذاری منتقدان آمریکایی هیچ کدام کمتر از ۴ ستاره نگرفته‌اند- چه از نقطه نظر فیلم‌هایش و چه از نقطه نظر چهره  ساده و  مهربان و هر آنچه که یک انسان را دوست داشتنی میکند، در این مصاحبه نظرات کارشناسانه و جاودانی دارد در مورد سینما. خارج از گفتگوهای دیگران این جملات از این مصاحبه که در بولتن روزانه شماره ۸ سومین جشنواره جهانی فیلم تهران چاپ شده را جدا کرده‌ام که در زیر می‌آید. با رسم الخط خودم.

......نقطه نظر اصلی هر کار هنری، بایستی ایجاد یک اثر هنری باشد. در سینما، زیبایی شناسی و بهره گیری هنری باید در صدر لیست عناصر آن قرار بگیرند. مثلن مسائل تربیتی شاخه‌هایی هستند که اگر وجود داشته باشند بد نیست اما در درجه اول اهمیت قرار ندارند. سینما و فیلم را میتوان در خدمت هر چیز مثل سیاست، تبلیغات و تربیت گرفت ولی در فیلم باید مساله هنر مطرح باشد. و اگر این لازمه‌ی اصلی وجود داشته باشد در خدمت چیزهای دیگری هم قرار بگیرد، مهم نیست.

.......در مورد فیلم‌های کوتاه و بلند، قاعده‌هایی هست که باید طبق آن عمل شود. بدین شکل که بهترین فیلم کوتاه و بهترین فیلم بلند، جوایز جداگانه‌ای می‌گیرند. اما در مورد اعمال نفوذ در هیات ژوری من می‌توانم بگویم که چنین نیست.... در این دنیای امروز که همه چیز از نظر افتصادی، اجتماعی، مذهبی و غیره شکسته شده و نمی‌توانند جواب احتیاجات را بدهند می‌بینیم که بهترین پناهگاه هنر است. من در هر جشنواره‌ای که شرکت کرده‌ام، در ممالک سوسیالیستی یا فاشیستی یا دموکراتیک و غیره بین کسانی که متعلق به سینما بوده‌اند یک نوع برادری ایجاد شده و در نهایت ملاحظه اصلیشان، هنر بوده است. البته اگر کشوری یا فیلمسازی سعی می‌کند به هر وسیله‌یی شده فیلمش را در فستیوالی شرکت دهد، این را طبیعت انسانی حکم می‌کند که چنین چیزی بخواهند. این کوشش را همه می‌کنند و داوران هستند که باید بنشینند و فیلم‌ها را نگاه کنند و به نتیجه برسند. من در این نوع مواقع همیشه معتقدم که می‌توان به یک نتیجه گیری برادرانه رسید.

..........من می‌خاهم قصه کوتاهی را برایتان بگویم. موشی سرش را از سوراخ بیرون آورد. دید گربه‌ای جلوی سوراخ است و رفت داخل سوراخ. چند دقیقه‌ای که گذشت صدای سگی را شنید و فکر کرد با وجود آن سک، گربه‌ای وجود نخاهد داشت. پایش را که از سوراخ بیرون گذاشت، گربه او را گرفت و خورد. نتبجه اخلاقی داستان این‌است که چه خوب است آدم یک زبان خارجی بلد باشد. من تا بحال نتوانسته‌ام که بفهمم که منظور از فیلم سخت و فیلم آسان یعنی چه. به نظر من فقط دو نوع فیلم وجود دارد: فیلم خوب و فیلم بد. رسم است که هر فیلمی که فهمش مشکل است و مورد قبول واقع نمی‌شود را می‌گویند: فیلم سختی است اما فیلم خوبی است. من چنین حرفی را نمی‌توانم بپذیرم. فیلم باید قابلیت القاء داشته باشد. اگر نتواند مساله اش را بیان کند، پس فیلم خوبی نیست......نباید تماشاچی را دست کم گرفت. اگر فیلمی واقعن خوب باشد باید تماشاچی خوشش بیاید.

..........به نظر من فیلمی اگر خوب باشد حتمن قابل فهم هم هست. ممکن است دیوانه‌یی هم حرف‌های سختی بزند و هیچ‌کس نفهمد. مخاطب حرف، باید منظور آدم را درک کند. یکی از رفقای من روزی داشت نطق می‌کرد. چشمایش را بسته بود و اسب سخن را تاخت کرده بود. وقتی چشمش را باز کرد دید فقط یک نفر نشسته است. گفت شما اینجا چه می‌کنید؟ کسی که نشسته بود پاسخ داد من سخنران بعدی هستم! این طرز صحبت کردن معقول نیست.

 

روبن مامولیان Rouben Mamoulian

 

عکس بالا هیچ ربطی به این مصاحبه ندارد و تنها ربطش به یادادشت من هم حضور روبن مامولیان در یک اتفاق تاریخی است. جمعی از غولهای عالم سینما در کنار هم. میزبان جورج کوکر و میهمانی به افتخار لوئیس بونوئل.

 چهره ها:

ردیف ایستاده از چپ به راست: روبرت مولیگان، ویلیام وایلر، جورج کوکر، رابرت وایز، ژان کلود کاریه و سرژسیلورمن

ردیف نشسته از چپ به راست:

بیلی وایلدر، جورج استیونسن، لوئیس بونوئل، آلفرد هیچکاک و روبن مامولیان

نوامبر ۱۹۷۲

میکل آنجللو آنتونیونی و چهارمین جشنواره فیلم تهران

یکی از بخش‌های چهارمین جشنواره جهانی فیلم تهران 5-16 آذرماه 1354، سینمای میکل‌آنجللو آنتونیونی بود. فیلمساز صاحب نام سینمای ایتالیا. در این بخش  چهارده فیلم این کارگران که از سال 1948 تا آن سال یعنی 1975ساخته شده بود، به نمایش درآمد. فیلم‌های:آنتونیونی در چهارمین جشنواره جهانی فیلم تهراننظافت شهری/ وقایع یک عشق/ دروغ عاشقانه/ شکست خوردگان/ خرافات/ رفیقه‌ها/ فریاد/ حادثه/ شب/ کسوف/ صحرای سرخ/ آگراندیسمان/ زابریسکی پوینت/ حرفه: خبرنگار. حضور میکل‌آنجللو آنتونیونی در نیمه شب نهم آذرماه 54 در مهرآباد تهران اعتبار ویژه‌ای به این جشنواره بخشید. حضور وی،  یک حادثه تلقی شد. آنتونیونی هم در یک مصاحبه مطبوعاتی، با افشای نحوه تهیه پلان-سکانس هفت دقیقه‌ای آخر فیلم حرفه: خبرنگار به نوعی اعتبار جشنواره را دوچندان کرد. یک خبر داغ و حرفه‌ای که قبل از اتمام مصاحبه به خبرگزاری‌های سراسر دنیا، فکس شد. بسیاری از  مجلات سینمایی جهان در اولین شماره خود به این خبر پرداختند و آن‌را به چاپ رساندند.

س- آقای آنتونیونی در مصاحبه‌های قبلی که در باره آخرین اثرشان (حرفه: خبرنگار) داشته‌اند، همیشه بطریقی از دادن یک جواب دقیق و روشن به چگونگی ساختن پلان-سکانس (صحنه-فصل) آخر فیلم طفره رفته‌اند و قول داده‌اند که بالاخره روزی جواب این معما را خاهند داد. می‌خواستم بدانم آیا بالاخره این روز موعود فرا نرسیده و آیا ایشان مایل نیستند در این مورد اطلاعاتی در اختیار ما بگذارند؟

آنتونیونی- متاسفم که هنوز کسی در این جمع فیلم مورد نظر را ندیده و لذا توضیح من بی اثر خاهد بود. اما اگر اصرار دارید حاضرم برایتان بگویم.

("آنتونیونی" اطلاع ندارد که روز قبل در یک جلسه فوق‌العاده در وزارت فرهنگ و هنر فیلم (حرفه: خبرنگار) برای روزنامه نگاران و منتقدین به نمایش درآمده است. این نکته برای او توضیح داده می‌شود و او با رضایت خاطر بیشتری به توضیح نحوه فیلم‌برداری این پلان-سکانس می‌پردازد.)

آنتونیونی- اگر روزنامه نگاران فیلم را دیده‌اند پس حتما فهمیده‌اند که چگونه این قسمت ساخته شده است؟

(حضار و لبخند تلخ، اما پر از رضایت و غرور استاد)- برق فلاش‌ها و نور خیره کننده پروژکتورها همراه با قارقار دوبین‌های فیلم‌برداری یک‌باره همه سالن کوچک و پر از علاقمند و کنجکاو بی خبر از آن‌چه می‌گذرد را مالامال از عشق به شناخت پنهان و ضبط لحظه‌های تاریخی زندگی بشر می‌کند. "آنتونیونی" لحن خسته و معترض خود را یک‌بار دیگر برملا می‌کند و معتقد است که این کار تداوم خط ذهنی او را درهم می‌ریزد و تقاضای سکوت و آرامش می‌کند....لب و لوچه‌ها آویزان می‌شود و صحنه را سکوت پر می‌کند. (البته نه چندان ولی خوب چاره چیست؟)

آنتونیونی- من فکر این پلان-سکانس را از همان ابتدای فیلم برداری........آنتونیونی Antonioni

متن رنگی عینن از مجله سینما 54 شماره دی و بهمن نقل شده است. البته با رسم الخط من.

حتمن منتظر توضیح این پلان-سکانس هم هستید. به درخواست آنتونیونی اول آن‌را ببینید بعد اگر توضیح خاستید در بخش سکانس‌های بیاد ماندنی آپ می‌کنم. هر چند این فیلم یک سکانس زیبای دیگری هم دارد که به موقع به آن هم خاهم پرداخت.

این پلان-سکانس را ببینید. یادآوری می کنم، دوستانی که فیلم‌های امروزی را نگاه می‌کنند در حین تماشا باید به امکانات تکنیکی آن دوره توجه کنند و الا با توجه به تکنولوژی امروز از جمله کامپیوتر، تهیه چنین پلان-سکانسی  ممکن است از خیلی‌ها از جمله من، برآید.

ساتیاجیت رای(Satyajit Ray)

ساتیاجیت ری

ساتیاجیت رای (1992-1921) کارگردان صاحب نام  هندی یکی از داوران اولین جشنواره فیلم تهران بود. وی در پنجمین جشنواره هم حضور داشت و این بار به عنوان مهمان. دو فیلم از وی را در این جشنواره دیدم. رعد دور دست و واسطه.

او را هر روز می توانستی در سئانس ساعت 10 صبح سینما پولیدور* ببینی. جایی که مروری داشت بر فیلم های باسترکیتون یکی از بزرگترین کمدین های سینما. نام این بخش هم "باسترکیتون-چهره سنگی" بود.  آن روزها - 30 آبان تا 14 آذر  1355- من به اتفاق چند عشق فیلم دیگر هر روز ساعت 10 صبح توی این سینما بودیم. آقای رای هر روز در ردیف مهمانان می نشست یعنی ردیف یک و ما هم سعی می کردیم در نزدیکترین ردیف نزدیک به ایشان باشیم. خودش افتخاری بود. مگر چند بار ممکن است در زندگی هم‌چو منی پیش آید ژنرال ِباسترکیتون که یکی از ده فیلم بزرگ و هنری تاریخ سینماست را در حضور یکی از بزرگترین کارگردانان سینما تماشا کنم؟ و عکس العمل وی را از دیدن این فیلم شاهد باشم؟ من در زندگی خنده‌هایی آنقدر از ته دل را از کسی نشنیده‌ام که از وی و در طول فیلم می شنیدم. قهقهه های وی اگر از جانب او نبود مسلمن با واکنش تماشاچیان مواجه میشد. ما خجالت می کشیدیم آن‌چنان که وی می‌خندید، بخندیم. چرایش را هیچ وقت با خودم یا خودمان باز نکردیم. یعنی مشکلات و گرفتاری‌های ما در آن زمان از ایشان بیشتر بود؟ یا او آن‌چنان که بود می‌نمود؟ یا خیلی یاهای دیگر؟

*سینما پولیدور بعد از انقلاب مدت کوتاهی نامش شد سینما پولیساریو. -یک جبهه رهایی بخش در آفریقا- و بعدش هم شد سینما قدس.

فلینی در پنجمین جشنواره جهانی فیلم تهران

فدریکو فلینی

جشنواره جهانی فیلم تهران خیلی زود در جمع جشنواره‌های مطرح جهانی جا افتاد. بسیاری از دست اندرکاران سینما سعی می‌کردند طوری برنامه ریزی کنند که در این جشنواره حضور یابند.

پنجمین جشنواره جهانی فیلم تهران که از 30 آبان – 14 آذر  1355برگزار شد، بخشی داشت با نام "دنیای یک ساحر" که مروری بود بر فیلم‌های فدریکو فلینی (۱۹۲۰-۱۹۹۳) کارگردان کبیر سینما. قرار بود که آقای فلینی در این جشنواره حضور یابند که "کازانوا"  مانع شد.

متن زیر در بولتن روزانه پنجمین جشنواره جهانی فیلم تهران – شماره 6 درج شده است.

 

"کازانوا" نمی‌گذارد "فلینی" به تهران بیاید.

فدریکو فلینی که سخت مشغول به پایان بردن فیلم آخرش "کازانوا" است، طی تلگرامی اطلاع داده است که به تهران نخواهد آمد. متن تلگرام از این قرار است:

آقای هژیر داریوش، جشنواره جهانی فیلم تهران

دوست عزیز:

بسیار امیدوار بودم که در جشنواره شما شرکت کنم و شخصا ازشما بخاطر افتخاری که جشنواره شما نصیب کارهای من کرده است تشکر کنم. متاسفانه آخرین کارهای مربوط به میکساژ فیلم "کازانوا" که باید در تاریخ از پیش تعیین شده برای نمایش حاضر شود، خارج شدن از رم را برایم غیرممکن ساخته است. امسال این موانع و محدودیت‌های زمانی مرا در قبال شما خجلت زده کرده است. انشاءالله سال دیگر. با پوزش فراوان و امید موفقیت.

فدریکو فلینی

نوستالژی

نه صحبت از نقد فیلم نوستالژی اثر تارکوفسکی نیست. قصه قصه خودمان است.

چندی قبل حسام کامنتی گذاشته بود که یادی هم از گذشته بکنیم و فیلم‌هایی که دیده‌ایم. به نظر من با عدم دسترسی خودمان یا دیگران به آن فیلم‌ها حتا اگر به ذهنمان هم مراجعه کنیم که در مورد آن‌چه که از فلینی‌ها و ادوودها در آن به جای مانده نقدی بنویسیم باز هم شاید خیلی دلپذیر نباشد زیرا نقد فیلم وقتی خاندنی است که به آن فیلم دسترسی باشد. چه برای کسی که می‌نویسد و چه برای کسی که می‌خاند. ولی با دخل و تصرف فراوان در پیشنهاد حسام بخش نوستالژی را به‌راه انداختیم. بلاگ‌های نوستالژی از لابلای اوراق گذشته انتخاب می‌شوند بعلاوه تراوشات ذهنی خودمان. بی لطمه زدن به آن‌چه هدف این وبلاگ بوده است. به همین منظور و برای جلوگیری از افسرده شدن بیشتر خودمان و غم باد گرفتن، شرطی هم می‌گذاریم که حداقل بین هر دو نوستالژی دو نقد فیلم هم داشته باشیم.

یا حق.