فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)
فیلم هایی که می بینیم

فیلم هایی که می بینیم

رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند. (فدریکو فلینی)

خداحافظ آرتور، خدا حافظ تونی


آرتور پن

1922-2010

کارگردان فیلم جاودانی بانی و کلاید هم حوصله اش سر رفت

***

بت های نسل من یک به یک رخت بر می بندند

انگار یواش یواش نوبت خودم هم دارد می رسد

بیخیال، خودم را نمی توانم بکشم که



تونی کورتیس

1915-2010


تونی می گفت:

موقعی نقش بازی می کنم که در ازای آن پول بگیرم.

توی کرتیس را در سومین جشنواره فیلم تهران ببینید.

سقوط بلک هاوک


یادداشتی از: سیروس محمدی

سقوط بلک هاوک

کارگردان : رایدلی اسکات

 فیلم را از یک سوپری (بقالی سابق) خریدم. با دوبله نسبتا خوب و به اعتبار نام کارگردانش. ظاهرا داستان نبردی است که نیروهای امریکائی پس از شکست در ان سومالی را ترک میکنند.نبردی خیابانی که با چیره دستی کم نظیری روایت میشود. ضرب آهنگ تند فیلم به نحو شایسته ای از ابتدا تا به انتها حفظ  و تماشاگر را درگیر میکند. مونتاژ فیلم سهم اساسی در این جا دارد که در کنار سایر عوامل مثل فیلمبرداری بسیار خوب، بازی هنر پیشگان، موسیقی بجا و با استفاه از تم های افریقائی، بیننده را از ابتدا تا به انتها مجذوب این نبرد میکند. وجود هلیکوپتر ها که نقشی اساسی در این درگیری دارند و استفاده از نماهای هوائی، جغرافیای فیلم را کاملا ترسیم و بار مهمی از هیجان را منتقل میکنند. شخصیتهائی را که رایدلی اسکات ترسیم کرده، همه انسانی و قلبل لمس اند.ترسها و شجاعت ها همه پذیرفتنی و به دور از کلیشه اند. از دیگر نکات ان جلوه های ویژه است که به زیبائی در جای جای فیلم استفاده شده است. عکس العمل مردم شهر و برخورد شبه نظامیان تصویر تمام عیاری از یک شهر بی دولت و بی قانون است . همان سومالی که اکنون همه با وضعیت آن آشنایند. کارگردان موفق می شود هراسی را که این کماندو ها که برای یک عملیات محدود وارد شهر شده اند و در آن گیر افتاده اند به خوبی منتقل کند و لحظات بروز احساسا ت انسانی مانع از آن میشود که فراموش کنیم هر دو طرف ماجرا انسان هائی هستند که در این جهنم گرفتار شده اند.

Inland Empire


نمایی از فیلم Inland Empire

میدانید؟ وقتی در جایگاه دیوید لینچ باشید، دیگر هر فیلمی را می توانید بسازید. اگر کسی هم سر در نیاورد، متهم به عدم آشنایی با زبان سینما می شود. متهم که چه عرض کنم. مجرم می شود.

فیلم Inland Empire را تا کنون دو بار دیده ام. یعنی تکه تکه و سکانس به سکانس. نه این که دوبار از اول تا آخر  و یکسره به تماشایش نشسته باشم. بعضی سکانس ها را بیش از دوبار دیده ام. این دیدن ها هم از شمار در رفته. این فیلم را اول به بهانه دیوید لینچ و دوم به بهانه جرومی آیرونز دیدم. هرچند نقش جرومی هنوز برایم جا نیافتاده و این که در این فیلم چه کرده که من ندیده ام. چرا که  نقش وی تا کنون برایم ناشناخته مانده است. چونان حدود شاید شصت درصد فیلم. جرومی از آن دسته هنرپیشگانی نیست که نقشی را در فیلمی بپذیرد که از هر کس دیگری هم بر می آید. مگر این که خواسته باشد در روزمه اش، کار با  دیویدلینچ هم بیاید.

ادامه مطلب ...

Spider


رالف فینس در نمایی از Spider

دنیس (رالف فینس)، بیماری روانی ساکن در تیمارستانی در لندن، در پی بهبودی نسبی به آسایشگاه آزادتری انتقال می‌یابد. فیلم مروری است بر گذشته او تا کنون، به روایت ذهن بیمارش.

***

ادامه مطلب ...

در رثای جان فورد


جان فورد

۱۸۹۴-۱۹۷۳

یادت هست آن جایی که شیپور بیدار باش می زدند یا شیپور هر چیز دیگر که بود و آن سرباز می دوید به طرف سکویی که وسطش تیر پرچم بود که پرچم را بالا بکشد و همین طور که می دوید با یک لگد یک بطری خالی مشروب را از سر راه می پرانید، یادت هست؟*۱

........... بعدش آن جا که جنوبی ها سرباز نداشتند، سرباز کم داشتند که بفرستند به جنگ و بچه مدرسه ای ها را به صف کرده بودند و لباس پوشانده بودند و اسلحه داده بودند و روانه کرده بودند و بچه ها چه عشقی می کردند با آن لباس و اسلحله و بعد همین طور که داشتند می رفتند و از توی خیابان های این شهریا دهکده رد می شدند، نشان داد پشت شیشه پنجره طبقه بالا، دو تا بچه که گلو درد داشتند و گلویشان بسته بود ایستاده اند و با چه حسترتی به بقیه بچه ها نگاه می کنند که دارند می روند جنگ....؟*۲

گمانم همین جاها بود که یکی از پسر بچه ها با وجود این که مادرش گفته بود نباید برود جنگ، یواشکی آمده بود توی صف، پیش بچه های دیگر و مادر، آمد و گوش او را گرفت و کشان کشان برد خانه. (این بچه یک طبل گنده همراهش بود، قرار بود طبال صف باشد). بعدش که صفه بچه ها راه افتاد نشان داد که از پنجره عقبی یک خانه، اول یک طبل گنده افتاد بیرون و بعد هم یک سرباز کوچولو پرید بیرون و طبل را بغل زد و حالا ندو، کی بدو.....*۳

 

۱ – قلعه آپاچی

۲و ۳ – سوارکاران

 

***

مجله سینما ۵۲ شماره سوم، مهرماه ۱۳۵۲

بخشی از یادداشت پرویز دوایی در رثای جان فورد

رومن پولانسکی آزاد شد.


رومن پولانسکی کارگردان مطرح سینما که چندی پیش به دستور آمریکا، در ژنو دستگیر شده بود، آزاد شد. دولت سویس ضمن صدور دستور آزادی رومن، دولت آمریکا را به دلیل پافشاری در این امر  و عدم ارائه شهادتی مستند در این زمینه، که آمریکا مدعی در اختیار داشتن آن است، سرزنش کرد.

پولانسکی به دلیل شکایت والدین یک دختر سیزده ساله از او، برای داشتن رابطه با دخترشان تحت تعقیب آمریکا بود. به همین دلیل رومن برای دریافت جایزه اسکار به خاطر فیلم پیانیست هم، نتوانست در مراسم شرکت کند و اسکارش بعدن توسط هریسون فورد در پاریس به وی تقدیم شد.

این دختر وقتی بزرگ شد و اختیارش به دست خودش افتاد از شکایت خود صرفنظر کرد. ولی دولت آمریکا کماکان پیگیر این اتهام است. چرایش را نمی دانیم. شاید روح هیتلر از این که از خانواده پولانسکی، در ماجرای هولوکاست، این یکی زنده مانده درعذاب است. و این روح در کسی در آمریکا رخنه کرده و می خواهد کار رومن را هم یکسره کند.

***

خبر را بخوانید

تیتراژ

خدا حافظ محمود


محمود بهرامی

1316-1389

پخش قسمتی دیگر از سریال در گذشت هنرمندان  میهنمان.

کسی مژده پیش .....

کازابلانکا


کازابلانکا *****

امشب کازابلانکا ساخته تحسین برانگیز مایکل کورتیز را برای نمی دانم چندمین بار، دیدم و می خواستم که در مورد آن بنویسم. در مورد فیلمی که از سال 1942 تا کنون فیلم مطرحی بوده است. چه از نقطه نظر کارگردانی و فیلم و سناریو که در هر سه مورد اسکار  گرفت و چه از نقطه نظر فیلم برداری سیاه و سفید و نورپردازی  و نیز اداره دشوار پس زمینه. چرا که بسیاری از سکانس‌ها در کازینویی شلوغ و نماهای بیرونی فیلم بردای شده است. کازابلانکا بارها در فیلم های مختلف به گونه ای مطرح شده است. حداقل یک بارش را به یاد دارم که دستمایه وودی آلن شد تا از آن در فیلم "دوباره سعی کن سام" نهایت حسن استفاده را بکند. هرچند که این دومی ساخته هربرت راس بود ولی سناریوی آن کار وودی آلن است. ولی چیزی مانع از نوشتن در باره فیلم شد و آن این بود که دیدم فیلم به زبان پارسی است. نوستالژی اجازه پرداختن به فیلم را نداد. در باره فیلم بسیار می توانید این جا و آن جا بخوانید. از جمله در IMDB. هرچند این روزها فیلتر شده است. یکی دیگر از عجایب دنیای فیلترینگ در این رژیم. بهرحال با هر فیلتر شکن درپیتی هم باز می شود.

ادامه مطلب ...

آلفرد هیچکاک


آلفرد هیچاک کارگردان بی بدیل سینما، در همه فیلم هایش چند ثاینه ای حضور داشت. که البته این ثانیه ها یک رقمی هستند. ولی در یکی از شاهکارهایش یعنی:

"Dial M for a Murder"، یک تکخال رو کرد. آن هم حضورش در یک عکس بود.

فیلم های او را ببینید. برای هر چندمین بار. هر بار تازه تر از گذشته است. و هر بار بیشتر باور می کنید که چرا نامش را امروزه، حتا کسانی که فیلم هایش را ندیده اند هم، می دانند.

هر بار که این عکس را می بینم، به این فکر می کنم که برای گرفتن آن، چه قدر کار شده است.

ژادویکا بارانسکا در تهران


بهترین بازیگر زن سال ۱۹۷۶ برلین در سینما دیاموند تهران

ژادویکا بارانسکا Jadwiga Baranska -بهترین بازیگر زن سال ۷۶ برلین- بخاطر فیلم "شبها و روزهاNoce i dnie" به همراه "یرژی آنتچاکJerzy Antczak " کارگردان همین فیلم  و برنده شیر طلایی برلین و "بین چی یک" هنرپیشه دیگر فیلم، بعد از نمایش فیلمش در بخش جشنواره جشنواره ها، به تماشاگران معرفی شد و مورد تشویق حاضران قرار گرفت.

***

نقل از:  بولتن روزانه پنجمین جشنواره جهانی فیلم تهران

خدا حافظ رفیق

 

باربد طاهری 

 

باربد طاهری 

 باربد طاهری 

۱۳۲۱-۱۳۸۹ 

باربد طاهری فیلمبردار و تهیه‌کننده سینما ۱۷اردیبهشت در بیمارستانی در سن حوزه در شمال کالیفرنیا در گذشت. باربد طاهری متولد ۱۳۲۱ در آبادان، کارش را در سینما با تهیه‌کنند‌گی فیلم خداحافظ رفیق به کارگردانی امیر نادری آغاز کرد و در ادامه ضمن تهیه فیلم رگبار بهرام بیضایی به عنوان فیلمبردار نیز فعالیت خود را در سینمای ایران ادامه داد. تهیه‌کنند‌گی فیلم‌های خدا حافظ رفیق، زیر پوست شب، سمک عیار، خانه قمر خانم و فیلم سقوط ۵۷ که درباره مبارزات مردمی و سقوظ رژیم شاه است، از دیگر فعالیت‌ های باربد طاهری پیش از انقلاب بود. وی بعد از انقلاب، ایران را به مقصد آمریکار ترک کرد و روز گذشته در سن ۶۸ سالگی دارفانی را وداع گفت.

یک درجه لعنتی



ترانه مهدی بهشت



حامد سلطانی



الناز امیری - ترانه مهدی بهشت



مهدی آروم



الناز امیری


 



حسام دهقانی و سایر دست اندرکاران فیلم


نماهایی از فیلم را اینجا گذاشتم. شرح داستان و تتمه عکسها را توی لینک های زیر ببینید.

یک درجه لعنتی روز اول، دوم، سوم، چهارم

فیلمی که حسام دهقانی داره می سازد..